حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

تصمیم...


به نام آنکه معبود است و معشوق

طفلک  پر شورم این روز ها  باز هوای دلش ابریست
براستی  نمیدانم  دیگر چگونه واژه ها را به بازی بگیرم
واژه هایی که چون حبابی رنگین در شب های من میرقصیدند 
و کبوتر های کلام را  درسحر گاهان من به پرواز میکشیدند
تا مرهمی باشند برای طفلکم که میخواهد از راز دل بگوید
دلتنگم؛؛ دلتنگ خواستن ؛ دلتنگ نوشتن؛ دلتنگ آغوشی پر مهر
گاهی چنان از خود بیخود میشوم که حتی نمی فهمم که آمد ؛ یا کدام رفت
پرورد گارا ؛  روی سخنم با توست؛؛ تویی که شور عشق را  برایمان به ودیعه نهادی 
اینک با چشمانی بارانی؛؛ دست نیاز به پیشگاهت آوردم
شراب عشقی ارزانیم داشتی ؛؛شور آفرین و ماندنی
من همه دلم ؛ همه احساس ؛ همه نیاز؛
شوری در دلم زبانه میکشد که نمیدانم فرجامش چه خواهد بود
نیک میدانم خواهان وصالم اما رهرویی لنگان 
بزرگا ؛ کریما.....
میدانم که تعلق به دنیا و عشقی زمینی ؛ روح را میفرساید اما چه کنم بنده ای کمترینم و گرفتار ....
اگر در خور عذابم از من دور کن ؛ چرا که تن رنجورم تحمل بیش از این را ندارد
رحیما ؛؛ توفیقی عطا کن که این عشق ماندنی باشد و راهی برای رسیدن به عشق تو
که اگر چنین باشد ؛؛ بی نیازترین بنده ات خواهم بود
_____________
و ختم کلام اینکه.......
دیگر دوست دارم بدانم  ....
  که اگر هستی ؛؛  اگر میمانی ؛؛ که اگر می آیی .. قاصدک را به صداقت پرکّن؛؛ وبه بادش بسپار
 چشم میدوزم به بی کران آبی  و منتظرم تا باد وزان  ؛؛ پیغام قاصدک را برایم بیاورد
منتظرم ؛؛همین 


 

نظرات 57 + ارسال نظر
سامی شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:57 ب.ظ http://martek.blogfa.com

سلام نداجان

ببخش منوکه توی پست قبلیت حضورنداشتم

راستیش این روزهاکمی حال وهوای دلم ابریست ومثل

سابق نیستم ..نمی دونم چرا

هروقت به نهایت زندگی فکرمیکنم اونوپوچ می بینم ودیگه

میل ورغبتی برای شادبودن وازخوشی حرف زدن توی

وجودم نمی بینم

خلاصه اینکه قصوربنده روبه خاطراین دیرامدنهاببخش

من همیشه برای شعرهای شمابه کنارازاون شوخی های

دوستانه ارزش قائل بودم وهستم

راستی منم به روزم....

موفق باشی دوست وبلاگی من ....

یاحق ..........

[ بدون نام ] شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:03 ب.ظ

دیگر تبار تیره انسان برای زیست
محتاج قصه های دروغین خو یش نیست.
ما ذهن پاک کودک معصوم را
با قصه های جن و پری
و قصرهای نور
آلوده می کنیم.


آیا هنوز هم
دلبسته کالسکه زرینی؟
آیا هنوز هم ،
در خواب ناز ،قصرهای طلایی را
ــ می بینی ؟
*******
سلام ندا
شما باز هم مثه همیشه زیبا نوشتید واقعاء نوشته های شما به دل میشینه
همیشه و همه جا موفق باشید
............. سعید .

خودم (ندا شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:51 ب.ظ

من شدم نی... تو شدی نی زن...
مرا گذاشتی روی لبهایت و دمیدی...
نفست روی تنم ریخت.هوا پر شد از موسیقی دوست ...فرشته ها به رقص آمدند و زمین دور خودش چرخید... نواختن من جشن ملکوت بودو پایکوبی هستی... دم تو آتش بود! و نوای نی عشق! من شدم نی تو شدی نی زن... اما فراموشم شد که نی اگر خالی نباشد نی نیست! پر شدم... دیگر برای تو جای نمانده بود... مرا گذاشتی روی لبهایت و باز هم دمیدی ... اما دیگر صدائی نیامد ...
این روزها صدای ساز تو می آید و من دوباره به یاد می آورم که من نی بودم و تو نی زن ...
آه آی نی زن !! این نی دلتنگ دم توست ...دلتنگ نواختنت ! نی کوچکت را بنواز.. که من شیفته این نایم !همین

ساغر شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:13 ب.ظ http://www.saghar60.blogfa.com

سلام خوبی
مرسی خبرم کردی.
میدونی چیه ندا حس عشق و عاشق شدن حس خیلی خوبی به نظر من کسایی که به باد مسخره میگیرند بدونن که چیز مهمی نصیبشون نشده.امیدوارم به تمام آرزو هات برسی

سید مهدی موسوی شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:35 ب.ظ http://bahal3.persianblog.com

سلام عزیز
دقیقا بعد یک ماه و یک روز ، به روزم...
با مطالبی مختلف شامل:
1- دو شعر که یکیش خیلی تازه است
2- خبر دقیق حضورم در نمایشگاه کتاب
3- طرح حجاب!!
4- یادی از یعقوب یادعلی
5- شعری که اجراست
و البته اسطوره من
«دیه گو آرماندو مارادونا»
6- کمک طلبی برای کارگاه تهران!!
7- مدهای ادبی و حرفهایی برای
فروغ و سهراب
8- و حرف هایی درباره خط قرمزها در شعر...
منتظرت هستم
منتظر حرفهایت...

مهسا.خ یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:09 ق.ظ http://butterfly.blogfa.com

اگه از عشق می شه قصه نوشت،می شه از عشق تو گفت....
آپم و منتظر.....

الیاس یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:04 ق.ظ http://www.ensanam_arezoost.mihanblog.com

سلام
آپ بسیار زیبائی بود
می بینی نیروی عشق جطور تو و آدمها رو عوض و پر انرزی می کنه

به راستی
زندگی چه باشکوه است اگر تن به استدلال ندهیم

در پناه خدا
یا علی

حضرت عشق --**روزبه**-- یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:24 ق.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

س
ل
ا
م
------
خوبی تو ؟
امیدوارم
خیلی جالب بود برام ! مخصوصا :
شوری در دلم زبانه میکشد که نمیدانم فرجامش چه خواهد بود
نیک میدانم خواهان وصالم اما رهرویی لنگان
بزرگا ؛ کریما.....
-------
و نثر آخری هم که دیگه هیچی....
ولی عکسه خیلی جالب تر بود نه ؟
مرسی از اینکه خبر کردی
منتظرم همیشه
قربانت
فعلا...
-------- یا حق ! ---------

پرنیا خانم یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:35 ب.ظ http://meysam-r.persianblog.com

چه انتظار دلنشینی

گل یخ یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:37 ب.ظ

همیشه حواسم به بی صبری این دل ساده بود!
نه وقتی برای رج زدن روزهای رد شده داشتم،
نه حتی فرصتی
که دمی نگاهی به عقربه ثانیه شمار بیندازم!
با آرزوهای آنسویِ دیوار زندگی کردم!
با خوابهای برباد رفته!
منتظر بودم روزی بیاید،
که همه در خیابان به یکدیگر سلام کنند،
چراغ ِ تمام چهار راهها سبز شود

هنوز هم منتظرم!
از گریه های مکررم خجالت نمی کشم!!
کاری به حرف و حدیث این و آن ندارم!
من خواب نمی بینم،
پس هستم! تا هست

علیرضا یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:46 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

سلام
زیبا بود بسیار بسیار
در این زمان که همه به فکر تن خویشن تو بگزار خرابت باشم برای همیشه
در پناه خدا

علیرضا یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:47 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

دو چشمم فرش پایت میکنم جانم فدایت میکنم
هیچ وقت دلی را میازار

تو مرا هرگز نخواهی شناخت ...!!؟؟ یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:27 ب.ظ http://www.dele-zaar.blogfa.com

بعد از گذشت سالها اندوه و دلگیری
حالا سراغ از این من ِ دلتنگ نمی گیری؟؟

مریم دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:26 ق.ظ http://gahishadi-gahigham.blogfa.com


هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی

از این زمانه دلم سیر می شود گاهی

مهدی آذری دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:21 ق.ظ http://www.mahdi-azari.persianblog.com

با سلام
وبلاگ با مبحث کالبد شکافی شماره 2 ،جنازه دوم علی اکبر یاغی تبار به روز شد
منتظر حضور گرم و صمیمانه ی شما و نظرات مفیدتان در این باره هستیم
با تشکر
ارادتمند مهدی آذری

م دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:52 ب.ظ http://http://www.jadeyenamnak.blogfa.com/

میدانم
روزی خواهی آمد.

شیما(سبز اما عاشق) سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:20 ق.ظ http://www.shainaz.blogfa.com

پروردگارا!

در آفتاب کم رنگ زندگیم و پیاده رویی که نمی دانم به کدامین خیابان منتهی می شود و در تلاطم شاخه های بی برگ، زیر چتری که مرا از باران مهربانت جدا می کند به دنبال نیمکتی می گردم که لبریز از رویاهای کودکانه و آرامش دل های بی قرار باش

سلام ندا جون مرسی عزیزم از بابت تبریک تولدم

برای شما د.ست گلم بهترینها رو ارزو میکنم

فرید(گلهای کاغذی) سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:31 ق.ظ http://www.golhayekaghazi.blogfa.com/

فنای من هستی دوباره ست
و زندگی من دوپاره ست :
آن دم که آمدم و نبودم
و آنگاه که می روم و هستم .
پس من در تو زاده می شوم
ای هسته ی هستی.
و تو را چون غباری ، می تکانم
ای نیسته ی نیستی .

وقتست که خک ، هسته را برباید
و ابر پلک بگشاید .

خلود سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:15 ق.ظ http://khanehomid.persianblog.com

خدایا!

زندگی سرشار از هزاران نگرانی ست

و ذهن از یک فکر به سوی فکری دیگر برواز می کند

در میان چنین هیاهویی

شنیدن ندای خاموشی که در قلبم

با من سخن می گوید؛دشوار است.

خدایا!

مرا موهبت ان بخش

که ذهنم در کشاکش این غوغای روز مره

بر تو متمرکز باشد

و هر روز دقایقی با تو ارتباط بر قرار کنم.

باداچنان متبرکم گردانی

که ندای تو را بشنوم

و سیمای تو را

که بر از لطف و زیبایی ست

به چشم دل مشاهده کنم.

امین

.
شاد زی

خودم سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:35 ب.ظ

و اما عشق..................
کلامی سه حرفی که عین آن عطش .. شین آن شوق و حرف آخرش را قسم می نامم
پس من با تمام احساسم میگویم... قسم به عشق قسم به عطشی سیری ناپذیروشوقی دلنشین
شاید لذت عشق و تمام حس زیبای آن در انتظارش باشد
چشم انتظار عزیزی که خواهد آمد و من بی صبرانه حتی ثانیه هایش را عزیز می دارم.
لابد گمان کردید دیوانه شدم ؟ من دیوانه ترینم و اشتیاق دیدن یار برایم سیری ناپذیر و ابدیست
اگر خواستید سنگ سارم کنید یا ناسزایم دهید ولی من عاشقم و این عشق را آسان
به کف نیاوردم .پس برایم مهم نیست که ملعبه ی دیگران باشم .آخر همین طعنه ها
برایم حکم آزمونی را دارد که نمیدانم فرجامش چه خواهد شد . گریه های شبانه ام گواه
عشق من و....دلتنگی های این دل بیتاب بهترین همراه و یک جسم تبدار هماره با من
و چه لذتی دارد این التهاب و انتظار..........

پرند سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:06 ب.ظ http://http://parmida_ninaz.mihanblog.com/

سلام ندای قشنگم تو واقعا زیبا می نویسی خیلیییییییییییییییی خوشگل بود مثل همیشه من اپم بیا

حمزه سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:19 ب.ظ http://www.hamzehsalehi.persianblog.com

سلام دوستم
از شیراز ... از لا به لای روزهای سربازی ... بعد از چهار ماه سکوت ...
شعری تازه ای یا حرف تازه ای دارم
شاید درد دل کسی که روزهایش را با تفنگ و آموزش جنگ می گذراند
...
در تنهایی خودم منتظرت هستم
...
می آیی؟
... " طعم باروت در نامه هایم سرگردان است " ...

سعید از غریبانهای مهربان سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:30 ب.ظ http://baroon77.blogfa.com

من مرگ نور را
باور نمی کنم
و مرگ عشقهای قدیمی را
مرگ گل همیشه بهاری را که می شکفت
در قلبهای ملتهب ما
............. سعید .

محمد سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:54 ب.ظ http://www.arezoobarani.mihanblog.com

سلام ابجی جون
خوبی عزیز
ممنون که خبرم کردی
اپ بسیار زیبایی بود
باز اپ کردی خبرم کن
بیا پیشم
منتظرتم

وقتتان را نمی گیرم....فقط..
اگر اجازه دهید
برایتان جاری می شوم همه احساسم را
سایه می شوم
آفتاب را می خرم
اگر بخواهید..گل می شوم در گلدان نگاهتان.
سبز می شوم در بهار حضورتان
جوانه می زنم در لا به لای ذهنتان.
ستاره می کارم
عشق در جاده انتظارتان می بارم.
ببینید!!
همه کرمهای شبتاب را به فال نیک می گیرم اگر اجازه دهید!!!

م - پائیز ... چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:15 ق.ظ http://www.paeezebargrizan.blogfa.com

بغض پاییزی ابرم بغض یک غروب غمناک
شاهد شکستن من قطره بارون رو خاک
غربت هر چه غروب غم هر چه ابر دنیاست
کوله بار این غریبه جاده دربه ردی هاست
میون تنهای دنیا شده تنهایی نصیبم
کاش که بودی و میدیدی اینجا بی تو چه غریبم
کاش میدونستی که بی تو مرگ تدریجی هستی
یاد تو تنها رفیق توی هوشیاری و مستی
من هوای گریه کردن تو صدای گریه من
یاور خوب و نجیبم بی تو من خیلی غریبم
بی تو هر لحظه یه قرن هر نفس زخم کشنده
تنها با گفتن اسمت رو لبام میشینه خنده
آخ که این فقط یه لحظه است بعد از اون های های گریه ست
جای هر آواز اینجا هر صدا صدای گریه ست
من هوای گریه کردن تو صدای گریه من
یاور خوب و نجیبم بی تو من خیلی غریبم



رضا مشتاق چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:27 ق.ظ

...من
دل تنگ عشق و سادگی هستم
دل تنگ صدای سازی که صدایش را نمی شنوم
ولی میدانم یکی ساز میزند
... فقط گوش های من است که نمیشنود

* * *
سلام

پسر ایرانی چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:11 ب.ظ http://bikhodahafezi.blogfa.com

شراب عشقی ارزانیم داشتی ؛؛شور آفرین و ماندنی
سلام
مثل همیشه قشنگ زیبا و قابل تامل
از بابات حضورتون هم سپاس گزارم
ما ارادت مندیم
تا بعد...

امیر چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:03 ب.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

منتظر نباش که شبی بشنوی ، از این دلبستگی های ساده دل بریده ام ! که عزیز بارانی ام را ، در جاده ای جا گذاشتم ! یا در آسمان ، به ستاره ی دیگری سلام کردم !
توقعی از تو ندارم ! اگر دوست نداری در همان دامنه ی دور دریا بمان ! هر جور راحتی ! عزیز باران زده ی من
... همین سوسوی تو از آن سوی پرده ی دوری برای روشن کردن اتاق تنهای ام کافی است من که این جا کاری نمی کنم فقط گهگاه گمان دوست داشتنت را در دفترم حک می کنم همین ! این کار هم که نور نمی خواهد

از تبار درد چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:51 ب.ظ http://www.tandis-tanhaee.blogsky.com

سلام ندا .....................ندای بی مرام
بی معرفت
یاد اون روزا به خیر هر ۱۰۰۰۰ سال یه بار حداقل یادی از ما میکردی
حالا که ما سرمون شلوغ شد و نمیتونیم زیاد بیایم نت تو هم با معرفت شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باشه
یادم تو را فراموش

ماهک چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:13 ب.ظ http://baroon77.blogfa.com

نام تو اگر چه بهترین سرود زندگی است من ترا به خلوت خدایی خیال خود بهترین بهترین من خطاب می کنم : بهترین بهترین من! ممنونم که بهم سرزدی .خیلی خوب می نویسی

TaNzAd چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:48 ب.ظ http://www.tanzad.com/

عجب...!
این گونه راز و نیازها را دوست داشتم همیشه...!
کماکان هم دوست می دارم...
امیدوارم که همین روزها، وقتی که در کوچه های تنهایی در حال قدم زدن هستی، قاصدک پیغامش را برساند به تو...
باد در حال وزیدن است...
می روم کم کم...!
تو هم منتظر باش...!
همین!
...
آنچه را که هست، ببینید...

Galaxy چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:34 ب.ظ http://www.galaxy66.blogfa.com

کاش باد قاصدک آرزویم ؤا به سویش می برد...!
دلم ابریست..شاید هم طوفانی...!
خلاصه آروم و قرار نداره...!
**
موفق باشی

رضا پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:46 ق.ظ http://island1383.persianblog.com

با سلام و درود فراوان بر شما دوست عزیز و گرامی و درود بر قلم پرتوان تان ضمن آرزوی تندرستی و سعادتمندی شما در تمامی مراحل زندگی ، باستحضار میرساند کلبه درویشی حقیر با مطلبی آموزنده با عنوان ....صیاد و ماهی زیبا با قلبی یخی !!!.....بروز شده است خوشحال خواهم شد تشریف بیاورید پس منتظر حضور گرم و قدوم سبز و نظرات ارزنده شما هستم مثل همیشه ...یک قلب پاک از تمام معابد جهان زیباتر است ....در پناه حق باشید .........من مست جانانم کی ترسم از جانم .......دریای عطرشانم طوفانم طوفان .....هان هان ای روزگار خشم تو بشناسم ......من سردار لشگر عاشقانم ................در پناه حق ........................................

رضا پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:47 ق.ظ http://island1383.persianblog.com

کاش می شد از میان ژاله ها / جرعه ای از مهربانی را چشید / در جواب خوبها جان هدیه داد/ سختی و نامهربانی را ندید / کاش میشد با محبت خانه ساخت / یک اطاقش را به مروارید داد / کاش می شد آسمان مهر را / خانه کرد و به گل خورشید داد / کاش میشد بر تمام مردمان/ پیشوند نام انسان را گذاشت / کاش می شد که دلی را شاد کرد / بر لب خشکیده ای یک غنچه کاشت / کاش میشد در ستاره غرق شد / در نگاهش عاشقانه تاب خورد/ کاش می شد مثل قوهای سپید / از لب دریای مهرش آب خورد / کاش میشد جای اشعار بلند / بیت ها راساده و زیبا کنم/ کاش می شد برگ برگ بیت را / سرخ تر از واژه رویا کنم/ کاش میشد با کلامی سرخ و سبز / یک دل غمدیده را تسکین دهم/

گل یخ پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:08 ب.ظ


دل از سنگ باید که از درد عشق
ننالد خدایا دلم سنگ نیست
مرا عشق او چنگ اندوه ساخت
که جز غم در این چنگ آهنگ نیست
به لب جز سرود امیدم نبود
مرا بانگ این چنگ خاموش کرد
چنان دل به آهنگ او خو گرفت
که آهنگ خود را فراموش کرد
نمی دانم این چنگی سرونوشت
چه می خواهد از جان فرسوده ام
کجا می کشانندم این نغمه ها
که یکدم نخواهند آسوده ام
دل از این جهان بر گرفتم دریغ
هنوزم به جان آتش عشق اوست
در این واپسین لحظه زندگی
هنوزم در این سینه یک آرزوست
دلم کرده امشب هوای شراب
شرابی که از جان برآرد خروش
شرابی که بینم در آن رقص مرگ
شرابی که هرگز نیابم بهوش
مگر وارهم از غم عشق او
مگر نشنوم بانگ این چنگ را
همه زندگی نغمه ماتم است
نمی خواهم این ناخوش آهنگ را

نوشین پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:16 ب.ظ http://zho0zho0.blogfa.com

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم!
.
..
...
ممنون از حضورت ... سبز باشی.

پسر ایرانی پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:45 ب.ظ http://bikhodahafezi.blogfa.com

یک بار دیگه آپت رو خوندم و از همه بیشتر از این جمله آغازینت خوشم اومد
به نام آنکه معبود است و معشوق

خیلی قشنگ بود
تا بعد...

از تبار درد پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:48 ب.ظ http://www.tandis-tanhaee.blogsky.com

هر چی که به سرم اومد تقصیر هیچ کسی نبود ...هرچی که بود پای خودم
هیچ کسی عاشقم ندش ...هیشکی سراغم نیومد ...جواب کار خودمه هرچی بلا سرم امد
پرسه های عاشقانه آپ شد ..
.منتظر حضور گرمت هستم

jتورج بخشایشی پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:27 ب.ظ http://www.hochi.persianblog.com

سلام
با جنون خودبینی
معرفی وبلاگ
نمایش/گاه
تو اهل دانش و فضلی همین گناه ات بس
لطفا فقط از این طناب استفاده کنید
و دیگر هیچ...
و دو شعر با حال و هوای مشابه
بروزم.

توپولی جمعه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:41 ق.ظ http://www.topolii.blogfa.com

سلام ندا خانوم خوبی
اولا شرمنده که دیر کردم. یکمی سرم خیلی مشغول بود. آپ خیلی زیبایی کرده بودی مثل همیشه.
فقط میتونم بگم که امید وارم همیشه دنیا به کامتون باشه. در پناه حق موفق و پیروز باشی.
التماس دعا

غلامرضا یکشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:07 ق.ظ http://www.vahmesabz.blogfa.com

بار الها
از روی رحمت مرا آن ده که مرا آن به......
سلام دوست من
میدونم که دیر بهت سر زدم و مستحق ملامت دوستانه ات هستم . ولی دوست من گرفتاریهای روزمره شبانم را تیره کرده و اوقات فراغتی برایم به جا نگذاشته . همیشه به یاد دوستان پر شوری چون تو هستم .
نوشته ات مثل همیشه با احساس و تاثیر گذار بود .
مرا به یاد پیر انصار و مناجات پر سوزش انداخت و جمله بالا از همان پیر عاشق بود .
خدانگهدار

تنها یکشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:43 ق.ظ http://0tanha0.blogfa.com

با شوق اینکه عاشق و عاشقترم کنی

شکل غزل شدم که شبی از برم کنی

آپ شدم منتظرتم
تنها

رهگذر یکشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:29 ق.ظ http://ney-labak.persianblog.com

سلام

برگ برگ- این دفتر زندگی را می شناسم

نانوشته هایش را بارها خوانده ام

و ناخوانده هایش را بارها شنیده ام

به قصد- مقصود بار بسته ای

و به عهد- موعود باب دل گشو ده ای

برایت یک شمع می افروزم

بدو بنگر ۶ خاصیت دارد . هر گاه هر ۶ را یافتی آنگاه می دانم

که راه بر بیراهه نمی روی .

یافتنش با تو


بدرود


( رهگذر )

علیــــرضا یکشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:27 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

تنگ غروب آن روز وقتی که میرفتم تو گریه میکردی
آهسته آهسته
گفتی مگو هرگز حرف خداحافظ من بی تو میمیرم
آهسته آهسته
گفتی تو به من برگ گلی عطر بهارانی در دشت کویر دل من نعمت بارانی
فریاد تمنای منی بخت پشیمانی
عطر نفسی در قفس سینه و پنهانی
در آسمان من صد ابر بی مهریست
آمد نم باران
آهسته آهسته
شد نوبهار آن طی
آمد خزان از دی
هر ماه من شد دی
آهسته آهسته
پیوند ما پیوند عشقی جاودانی بود
حرف و حدیث ما کلام مهربانی بود
گفتی به من تا زنده هستم با تو میمانم
نفرین به تو عشقت فریبی ناگهانی بود
در آسمان من صد ابر بی مهریست تو ببار ای باران
آهسته آهسته
کنایه به ؟؟/
اگــــــــــه دونستــــــــــــــی

توپولی یکشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:58 ب.ظ http://www.topolii.blogfa.com

سلام خوبی ندا

راستش و بخوای درسته ترکیب بندیم خیلی با حال نشده ولی راسشو بخوای اونقدر اعصابم بهم ریخته بود که نه میدونستم چی دارم مینویسم و نه میدونستم از چه ترکیبی دارم استفاده میکنم. اگه حالم سر جاش اومد حتما یه کاری میکنم که بهتر بشه.
راستی ممنون که بهم گوش زد کردی. خیلی خوشحالم کردی که ایراد وبمو بهم گفتی. مرسی.

بیخیال..............................
امید وارم همیشه موفق باشی و سر بلند

التماس دعا

Galaxy سه‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:47 ب.ظ http://www.galaxy66.blofa.com

سلام دوست عزیز..
آپم...

تو مرا هرگز نخواهی شناخت ...!!؟؟ چهارشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:54 ق.ظ http://www.dele-zaar.blogfa.com

کیست آنکس که تو را برق نگاهش میکشد سوخته لب در خمه راهی ؟
یا در آن خلوت جادوی خاموش ٬ دستانش افروخته فانوس گناهی ...؟

ی چهارشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:32 ق.ظ

سلام به ندای عزیزم
خانمی شرمنده دیر شد یکم کسالت دارم امیدوارم منو بخشی
عزیزم مثل همیشه زیبا بود امیدوارم دستانت هیچ وقت خالی از استانش برنگردد

سرگذشت گل غم
تا در این دهر دیده کردم باز
گل غم در دلم شکفت به ناز
بر لبم تا که خنده پیدا شد
گل او هم به خنده ای وا شد
هر چه بر من زمانه می ازود
گل غم را از آن نصیبی بود
همچو جان در میان سینه نشست
رشته عمر ما به هم پیوست
چون بهار جوانیم پژمرد
گفتم این گل ز غصه خواهد مرد
یا دلم را چو روزگار شکستی هست
می کنم چون درون سینه نگاه
آه از این بخت بد چه بینم آه
گل غم مست جلوه خویش است
هر نفس تازه روتر از پیش است
زندگی تنگنای ماتم بود
گل گلزار او همین غم بود
او گلی را به سینه من کاشت
که بهارش خزان نخواهد داشت
شاد باشی خانمی من

توحید چهارشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:59 ب.ظ http://tmahdavi.blogfa.com

دوست عزیز خوشحال میشم اگه تبادل لینک کنیم

بهزاد بهادری پنج‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:33 ق.ظ http://www.5mehr.blogfa.com

سلام
به روزم با سیاهی ها و یک سپید
منتظر چراغ و عقیق و اینه ام

و به حال خودم زار زار می خندم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد