حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

....

چوپان خسته در غروبی سرد و دلگیر ؛ دل به آواز نی لبک خویش سپرده تا تمامی دردهای درون را در آن فریاد کند .

خاموشی دشت را نوای نی لبک چوپان بر می آشوبد تا خورشید خسته را به صبحی دیگر امیدوار کند

و من پس از مدت ها رکود ، تن عریان خویش را در واژه های غبار گرفته؛ سکون مانده در اندیشه ام غسل معصیت میدهم و

برای تکرار فریادهایم ؛ حنجره ام را تمرین غریو .

خدایا رکود تعفن است ؛ عصیانم بخش تا سر تسلیم به همبندم فرو نیاورم و با تمام بودنم عشق را دوباره فریاد برآورم

و در این گیر و دار که بی هویت بودن؛ چون گوساله سامریست ؛ در اندیشه گیجم ده فرمان موسی را مرور کنم ؛

صلیب سرخ عیسی را ؛ زجرهای جانکاه محمد را و خاموشی دلسوز علی را و....

به تکرار تمام معصیتهای عمرو عاص را برای همیشه؛؛ در قاموس واژه های گیج این دفتر انشاء کنم

میدانم باید به جرم تمام این عشقهای روشن و تنها به بهانه دوست داشتن، محبوس تمام ظلمتهای از بند رسته قارونهایی باشم

که خدا را حتی در گیر و دار شب انکار میکنند .

اما در روشنی صبح آنچه خواهد ماند سیاهی سیه دلا نیست که درغروب؛؛ آواز قناریان را؛ علامت ممنوع میزنند .

من ائتلاف میکنم با تمام خوبیها ؛

با تمام خواستنهای شور انگیز عاشقی؛؛ و گلبرگهای اقاقیای جوان را با تمام اشکهایم از غبار سستی پاک میکنم.

اندیشه مان دانه های فرورفته در خاک اند؛ که باران را از او دریغ میکنند .

شاید این سد را؛ طغیان ِباران ِ همه ی این ابرهای ِسالها عقیم ، در هم شکست؛؛؛ شاید !!! فقط همین

نظرات 67 + ارسال نظر
احسان پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:02 ب.ظ

<table border=0 style="background-color: #fff; padding: 5px;" cellspacing=0>
<tr><td>
<img src="http://groups-beta.google.com"
height= width= alt="Google Groups Beta">
</td></tr>
<tr><td style="padding-left: 5px">
<b>Subscribe to hekayat.nevis</b>
</td></tr>
<form action="http://groups-beta.google.com/group/hekayat-nevis/boxsubscribe">
<tr><td style="padding-left: 5px;">
Email: <input type=text name=email>
<input type=submit name="sub" value="Subscribe">
</td></tr>
</form>
<tr><td align=right>
<a href="http://groups-beta.google.com/group/hekayat-nevis">Visit this group</a>
</td></tr>
</table>

غلامرضا پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:01 ب.ظ http://www.vahmesabz.blogfa.com

سلام دوست من
همیشه به همسرم کامنتهای شما رو نشون میدم. خیلی براش جالبه و از نوشته هات هم خیلی خوشش میاد. انشااله عکس پسرم رو هم میذارم.
خدانگهدار

فرزاد جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:21 ق.ظ http://petti.blogsky.com

سلام ندا جون
خوبی؟
من آپ کردم
منتظرت هستم

امیر جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:21 ب.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

من غریقی تنهایم
در دریایی پر تلاطم
پایین رفتنم را بنگر
چه آرام و بی صداست!
گویی من همان نبودم
که لحظه ای پیش
مست از عشق و سرشار از احساس
در ساحل این دریا...

سلام
ببخش که دیر اومدم . آخه اصلا" فرصت نداشتم . از این که بازم وبلاگت رو خوندم خوشحالم .
آرزوی همیشگی من موفقیت توست.
دوستدارت امیر...

سامی جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:44 ب.ظ http://martek.blogfa.com

سلام نداخانم
منوببخشید... ازاینکه بااین کارم باعث شدم شماازمن دلخور بشید
حقیقتش
من هیچوقت به خودم اجازه نمی دادم درموردمطالب وبلاگتان اظهارنظرکنم، چون زیباوتحسین برانگیز بودواگر
بنده می آمدم ومی نوشتم عالی بود، باورتان نمی شدکه من مطالب وبلاگتان راهمیشه به جای یک باردوسه بارمی خونم
وتصورشمااین می شدکه حالاهست، یعنی اعتراض حضرت علیه به من بابت فقط خبردادن ....نه چیزدیگه
بگذریم
وامامطلب پستتان
دریک جمله میگم
((عشق درمقام حرف به مانندآوازهمان قناریی است که فقط خواندن میداندوبس.....اما
عشق درمرتبه عمل خطرکردن است بی انکه بندهزارمانعی رابهانه سازد))
...
امیدوارم منظورموگرفته باشی
...
پایداروسلامت باشید
یاحق




عرفان جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:32 ب.ظ http://sanason.blogfa.com

سلام دوست گرامی
ممنون ازاینکه همیشه باامدنت به وبم منوشرمنده میکنی
نوشته هات خیلی عالین
اینوجدی میگم
معلومه اهل قلمی
خوشحالم که باشمااشناشدم
درمورداسمم هم خیلی خیلی سپاسگذارم
عرفان راچنان تفسیرکردی که ....
حس زیبانویسی خوبی داری
همیشه قلمت تواناباشه
باارزومندی بهترینهابرای شمادوست عزیز
خدانگهدار

توپولی جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:19 ب.ظ http://topolii.blogfa.com

سلام ندا خوبی
راستشو بخوای ندا خانوم بعضی ها یه چیز هایی تو بلاگ مینویسند که.................
اصلا حوصله وبلاگ رو دیگه ندارم شاید تا اظلاع ثانوی تعطیلش کنم.
خانومی من هم مثل................ دچار یاس فلسفی نشدم هااااااااااااااا
یه کار خیلی مهمی دارم که باید اونو انجام بدم بعدن. این چند مدت هم مشغول یه امتحان و پرژه خیلی سختی هستم که باید تموم کنم.
نه که خیلی تنبل هستم پروژه رو دادم خواهرم کار کنه و خودم هم که اگه خدا بخواد باید درس بخونم که حوصله ندارم. اگه لطف کنی و زحمت اون رو هم تو بکشی ممنونت میشم.
راستی برام دعا کن چون که یه امتحان خیلی سخت دیگه دارم که اگه تو اون موفق بشم خیلی خوب میشه. شاید هم به خاطر این امتحانم چند ماهی همه چیز رو تعطیل کنم.
حتی..................................

موفق باشی
التماس دعا
...................................

خودم ((ندا جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:10 ب.ظ


آیا راه نجاتی برای زورقی شکسته که نه غرق می شود و نه زنده می ماند ،دارید؟
من تنها توان رسیدن به تو را ندارم!
به اندازه از آب دریاها نوشیده ام
و آفتاب ،صورتم را سوزانده و ماهی ها
گوشت هایم را خورده اند!
تنها من رنج کشیده ام از سفر و دربه دری
راه نجاتی دارید برای گریز از این شمشیر که به دو نیمه مان کرده و نمی کشدمان؛؛و مخدری که به خلسه مان نمیبرد؟
می خواهم بخسبم؛؛بر هر تخته سنگی که باشد
و بیارامم؛؛...........
خسته ام از زورق بی بادبان و
ساحل بی ساحل؛؛رهایم کن
امضا میکنم...بگذار بخوابم.
برای همیشه.. برای همیشه

گل یخ جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:35 ب.ظ


امروز دلم شکست
نجابت قلبم نیرنگ زد به پاکی عشق
عشقی از صمیمی نگاه
از سال های پر خاطره
دلم شکست
از بی حرمتی صداهایی که هیچ ارزانی من میکنند
و قلب مرا که لگدمال احساس با هم بودن است
امروز به جرم تنهایی به قلندر سکوتم کشاندند
از تنها دلبستگیم پرسیدند
گفتم
نمیشناسمش

پرنیا خانم جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:55 ب.ظ http://meysam-r.persianblog.com

خسته از سرزنش بی پایان ستارگان محتاج امنیت ابدیم .
خانه ای از جنس لطافت برگ می خواهم تا در آن به آرامش برسم .
من چون تو بالی گسترده ندارم تا به هوای کوی تو پرواز کنم .
دلم می خواهد اتاقی باشد ، گوشه ای ، آتشی ، من باشم ،
تو و لبانت بی مقدمه از تمامی عشقهای صادقانه شعر بگوید

ehsan شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:17 ق.ظ

میگم از اون نوع نوشته ای که خودم گذاشتم . خوشت نمی یاد ؟
فکر نمی کنی گروه ات را قشنگ تر کنه ؟
بیبن تو می تونی از طریق هاست(فضا) گروه ات عکس از کامپیوتر آپلود کنی .
ببین می تونی از طریق اتچ کردن ایمیل به آدرس ایمیل گروه ، متن ، عکس بفرستی تا همه ببینند .
اینی که الان توش متن می گذاری . هم راه جالبی است . اما باید بعد از گذاشتن متن . دکمه save&publish بزنی و بعد صفحه ای می آید که باید در قسمت سفید صفحه نام متن را بنویسی و ارسال کنی . این متن بعد از تایید شما که در قسمت :Management tasks
این قسمت انتخاب می کنید . و پست مسیج را می زنی .

احسان شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:19 ق.ظ

منظورم از نوع نوشته . قالبندی . فونت . این چیزاست .

لطفا فعلا پسورد ایمیل را تغییر نده تا آخرین کار را انجام دهم . ممنونم

... شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:13 ق.ظ

سلام ندا خانوم
بازم آپم
بیا
می شناسی که کیم
اینم یه چشمک

امیر شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:47 ق.ظ http://amir-vahedi.blogfa.com

سلام چند روزی سرم شلوغ هست می دونی که یه لغمه نون و ...

رهگذر شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:00 ق.ظ http://ney-labak.persianblog.com

سلام

علامت سوال در زندگی ثمربش است

مشروط بر آنکه بتونید پاسخهای مناسب را کشف کنید

ولی ماندن در سردرگمی و بلاتکلیفی جز قهقرا چیزی را در پی نخواهد داشت .

گاه در حالتهایی که از آن به جنون یاد کردید . بهتر منویسید

شاید در این حالت بی واهمه رقم می زنید و شاید هم بی چمشداشت نسبت به پیرامون .

موفق باشید

( رهگذر )

بهنام شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:38 ق.ظ http://orsela.blogfa.com

بهنام شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:41 ق.ظ http://orsela.blogfa.com

سلام خوبی
اولا خسته نباشید

واقعا زیباست مطالبی که من تئ این وبلاگ خوندم

ترتیب و نگارشش حرف نداره

امیدوارم که به کارت ادمه بدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد