حکایت های من...
آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...حکایت های من...
آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...درباره من
پیوندها
- حکایت های ما ( نداااا و دوستان)
- خونه ی ما (وب گروهی دوستان )
- برگی از دفتر سوخته (روزبه)
- سفر کردم (ساغر)
- غریبانهای مهربان (سعید)
- حضرت عشق (روزبه)
- این همان چیزیست که میبینید (TaNzAd)
- تنها میروم... (علی)
- مرگ سکوت (محمد)
- آقاااا موشه
- خاموشی پر صدا (پوریا)
- پسری از نسل باران (عباس)
- زندگانی .. (احسان )
- به کلبه محبت و عاشقانه ...(محمد)
- همه ی روزام (مرجان )
- رستاخیز خیال (علیرضا )
- صدای خیس باران(جعفر )
- وهم سبز (غلامرضا)
- قلم و کاغذ (علیرضا)
- ساده ام مثل سایه (امیر)
- گیتار شکسته (محمد)
- نیمکت تنهایی من (امین )
- گلهای کاغذی (فربد)
- نی لبک (رهگذر )
- عشق آُف لاین (رضا)
- متولد ۱۵ فوریه (غریبه)
- بوی عشق (حسین)
- خلوتگاه من (میثم)
- خسته دل (سیندرلا )
- جدی نگیر (سلی)
- لیلون
- هیئت چشم انتظاران (علی)
- چپ کوچه (وحید )
- تا بی نهایت (شهرزاد )
- خانه ی امید (خلود )
- jesus Tears
- دست های خودم(محمد یاسین )
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- آذر 1393 1
- آبان 1390 1
- خرداد 1390 1
- اردیبهشت 1390 1
- مهر 1387 1
- تیر 1387 2
- اردیبهشت 1387 2
- فروردین 1387 2
- اسفند 1386 1
- بهمن 1386 5
- دی 1386 5
- آذر 1386 3
- آبان 1386 3
- مهر 1386 3
- شهریور 1386 4
- مرداد 1386 5
- تیر 1386 3
- خرداد 1386 2
- اردیبهشت 1386 2
- فروردین 1386 4
- اسفند 1385 3
- بهمن 1385 5
- دی 1385 5
- آذر 1385 6
- آبان 1385 7
- مهر 1385 5
- شهریور 1385 5
- مرداد 1385 5
- تیر 1385 8
- خرداد 1385 5
- اردیبهشت 1385 3
- فروردین 1385 4
- اسفند 1384 5
- بهمن 1384 7
....
.jpg)
چوپان خسته در غروبی سرد و دلگیر ؛ دل به آواز نی لبک خویش سپرده تا تمامی دردهای درون را در آن فریاد کند .
خاموشی دشت را نوای نی لبک چوپان بر می آشوبد تا خورشید خسته را به صبحی دیگر امیدوار کند
و من پس از مدت ها رکود ، تن عریان خویش را در واژه های غبار گرفته؛ سکون مانده در اندیشه ام غسل معصیت میدهم و
برای تکرار فریادهایم ؛ حنجره ام را تمرین غریو .
خدایا رکود تعفن است ؛ عصیانم بخش تا سر تسلیم به همبندم فرو نیاورم و با تمام بودنم عشق را دوباره فریاد برآورم
و در این گیر و دار که بی هویت بودن؛ چون گوساله سامریست ؛ در اندیشه گیجم ده فرمان موسی را مرور کنم ؛
صلیب سرخ عیسی را ؛ زجرهای جانکاه محمد را و خاموشی دلسوز علی را و....
به تکرار تمام معصیتهای عمرو عاص را برای همیشه؛؛ در قاموس واژه های گیج این دفتر انشاء کنم
میدانم باید به جرم تمام این عشقهای روشن و تنها به بهانه دوست داشتن، محبوس تمام ظلمتهای از بند رسته قارونهایی باشم
که خدا را حتی در گیر و دار شب انکار میکنند .
اما در روشنی صبح آنچه خواهد ماند سیاهی سیه دلا نیست که درغروب؛؛ آواز قناریان را؛ علامت ممنوع میزنند .
من ائتلاف میکنم با تمام خوبیها ؛
با تمام خواستنهای شور انگیز عاشقی؛؛ و گلبرگهای اقاقیای جوان را با تمام اشکهایم از غبار سستی پاک میکنم.
اندیشه مان دانه های فرورفته در خاک اند؛ که باران را از او دریغ میکنند .
شاید این سد را؛ طغیان ِباران ِ همه ی این ابرهای ِسالها عقیم ، در هم شکست؛؛؛ شاید !!! فقط همین
آری، آری
من صید شدم
در دام زیبای تو، ای عشق پاک زمینی من
آری من صید شدم
در زلال سراسر راز چشمانت
آری من خرد شدم
در تلاطم سخت و مهربان عشق تو
آری من پاک شدم
در هیجان شراره های شوق تو
بگشای آغوش مهرت را که ناخدای کشتی غرور اینک به زانو درآمده،
بگشای دروازه های آسمانی روحت را که مرغ دریایی خسته را توانی برای پرواز نمانده،
بگشای، بگشای چهره ات را به شیرین ترین لبخندها که فقط تو می دانی
این، زهری است شیرین و شهدی است تلخ
از تو کجا بگریزم، که پناهم از تو، تویی
کدامین ستاره برق نگاه تو را به خاطرم نمی آورد
کدامین گل رخساره ی زیبایت را پیش چشمم به تصویر نمی کشد
کدامین نسیم بی یاد گام های نرمت از برابرم می گذرد
مرا با گیسوی طلایی تو عهدیست
و این نمادیست برای من
و تو
الهه ی من! معشوقه ی جاودانه ی بی همتای من!
می گذری، همچون ابر
در آسمان خاطرم
چه سبک! چه رها
سلاممممممم ندا جون
بازم که مثل همیشه منو شرمنده کردی ممنون ازاینکه منو تنها نمی زاری و زود زود بهم سر میزنی بخدا از همه چیز این دنیای لعنتی خسته شدم نمی خوام تو دنیایی باشم که همه چیزش شده ریا ـ حقه ـ بی وفایی وپول .... حالا بگذریم این رسمشه نمیشه کاری کرد ونه میشه عوض کرد منو تنها نذار من به شما دوستای گلم خیلی احتیاج دارم می تونم با شماها راحتر درد ودل کنم . آرزو مند آرزوهایت محمد
امیدوارم در تمام مراحل زندگیت موفق وسربلند باشی
در آرزوی بازگشت و سر زدن آفتاب وصال تو،
شب هجران را تحمل می کنم.
بیهوده نیست که من بی تو،قادر به نفس کشیدن نیستم،
بی تو سرگردانم.
من بی تو سیاهی سردم و سرابی ساکت.
در خلوت تنهایی هایمان برای تو گریسته ام.
در همه دلهای عاشق به خاطر تو تپیده ام، در تمام لحظه
هایی که نیستی چه اشکها که ریخته ام.
در تمام جستجو های بی انتها به دنبال تو گشته و تو را از
میان دشتهای پر از گلهای شقایق یافته ام.
سوسوی عشق تو اکنون به شعله ای تبدیل شده و پا تا به
سرم را در بر گرفته است.
و آن زمانی که تو را یافتم تو همه چیز من شدی و من همه
چیز تو
عشق را پی ات روان کرده ام تا با تو همراه شود و من
مجنون وار و شیفته به دنبال جرعه ای از آن به دنبالت
خواهم آمد.
زیبایی ها از تو نشانه می گیرند، آنها نیز می دانند که تو
سر چشمه تمام زیبایی هایی.
پاکی را برای من تو معنا کرده ای، صداقت را از سینه تو
شناختم و گلها شمیم خود را از انفاس بهاریت به ارث
برده اند،ستارگان رسم شب زدایی را در مکتب عشق از تو
آ موخته اند.
سلام خوبی دوست عزیزم
متن قشنگی گذاشتی ولی زبان نوشتاری داستانه پست قبل رو آدم راحتتر می تونست بفهمه . من خودم از طریقه نوشتن این پستت بیشتر خوشم می یاد ولی فکر می کنم به خاطر سخت درک کردنش بچه ها اغلب بدون خوندن نظر می دن. در ضمن متن قسمت نظراتت رو هم خوندم حرفات خیلی آشناست.
موفق باشی
سلامممممم
منتظرتمممممم
من گریه خواهم کرد
به وسعت تمام چشمه های گرم زندگی
به وسعت تمام چشمه های سرد خاموش
من گریه خواهم کرد
به وسعت عمر یک چشم
به وسعت نگاه طولانی یک عاشق
من گریه خواهم کرد
به وسعت تمام دریا های بی اب
به وسعت تمام زندگی های نا تمام
آیا جائی هست که با ریخته شدن اشکهای من لبریز نشود؟
آیا کسی هست که با اشکهایم دلتنگی هایم را بفهمد؟
آه ای خدای من!
آیا دل من نیز گریه کردن را فراموش خواهد کرد؟
آیا گریه نیز از من دوری خواهد گزید؟
افسوس که نمی دانم.....
و باز گریه و گریه و..........
سلام نتوانستم با متنت ارتباط خوبی برقرار کنم .
بازم سعی خودم می کنم تا بتوانم مقداری از معنای آن را بفهمم .
دوست عزیزم سلام مسعود هستم
خیلی خوشحالم که با وبلاگ تو در ارتباطم.
مرسی از کار زیبات .
و بازم تشکر که به منم سر زده بودی .
بازم منتظرتم.
درک عشق سخت است و عاشق شدن دشوار...
پس نباید تعجب کرد از کسانی که با سختی و دشواری نا آشنا هستند...
این ها همیشه بوده اند و هستند...
در انتها باید سوخت و ساخت و (صد البته) عاشق ماند...
...
آنچه را که هست، ببینید...
منتظرم...
کنار آشیانه ات من آشیانه می کنم
فضای آشیانه را پراز ترانه می کنم
کسی سوال می کند به خاطر چه زنده ای
ومن برای زندگی تورا بهانه می کنم
بگذار تا ببارد باران
باران وهمناک
در ژرفی شب
این شب بی پایان
بگذار تا ببارد باران
اینک نگاه کن
از پشت پلک پنجره
تکرار پر ترنم باران را
و گوش کن که در شب
دیگر سکوت نیست
سلام
ندا جان
متشکرم
ببار ای بارون ...
منم گذاشتم پست بعدیم شاید در رابطه با بارون گفتم البته اگه بباره چون تا زیر بارون نری توصیف حسش مشکله ...
موفق باشی دوست من
سلام
این همه امید ...این همه انرژی ...این همه شور حتی با شاید فقط جای تحسین داره ...عالیه
خوش باشی همیشه همه جا
سلام ندا خانوم
خوبی عزیزم ؟
راستی من این آقا رضای پائینی نیستما
قاطی نکنی
خوشحالم که دارم بازم نوشته هاتو میبینم
خیلی خوشحال
باورم نمیشه، دیگه تو منو دوستم نداری
که به کلبهء حقیرم ،دیگه تو پا نمی زاری
باورم نمیشه عشقت ،مثل یاس باغچه پژمرد
گل خاطر،تو یخ زد تو شب کویر قلبم
انتظار تو نمک زد به تن زخمی دردم
چه شبایی که خدا رو تودلم صدا نکردم
برای رسیدن تو، چه دعاها که نکردم
روی شونه صبوری زجه می زدم همیشه
می دونستم که وجودم ،بی وجود تو نمیشه
توی اوج بی قراری دیگه صبر من سر آمد
روز و شب گذشتن اما خبری از تونیومد
من هنوزم بی قرارم واسهء دوری چشمات
بیا تا قربون کنم من همه دنیامو سر راهت
دل من پر از امیده که یه روز تو رو ببینم
تا یه روز تابه همیشه من کنار تو بشینم
لحظه در سوگ تو غمناکترین مرثیه را می خواند و تو آواز بزرگ جهش حنجره را به گلو خشکاندی
و تو هر گز نگشادی قلمت را به هواداری دل و به افسانه سپردی تو مرا ...
آرزومند آرزوهاتون
روزای اول عشقمون کجا رفت
اون روزای خوب و سادگی چرا رفت
دل من تنگه برای تو همیشه
حالا این دل که شده از سنگ و شیشه
تو میگفتی که با من هستی همیشه
آخه آدم اینقدر ترسو نمیشه
تو چرا منو با غم تنها گذاشتی
رفتی و جای پاتو رو دلم گذاشتی
برو دیگه نیمخوام تو رو ببینم
دستت تو دستای خودم بگیرم
آخه من برای تو از خودم گذشتم
پا روی هر چی بدیها بود گذاشتم
نمیدونستم تو این دوره زمونه
عشقای ما آدما چه بی دوامه
هیچ موفقیتی بدون صبر امکان پذیر نیست. نیوتن
منتظرم عزیزم
مرسی بای
سلام ندا جان
احوال شما؟
ندا جان مثل همیشه عالی نوشتی
خیلی زیبا و دلنشین بوووووود
موفق باشی. . .
ابرها چقدر دورند
من از آنها دور شده ام یا آنها از من فاصله گرفته اند؟
هرچه هست می خواهم بازگردم، به دوره ی آسمان های ابری و باران های بهاری
می خواهم بازگردم، به دوره ای که به آن سوگند یاد می کنند
چون ضربان روحم که لحظه ای سراسر وجودم را سرشار از ابدیت می کند و لحظه ای دیگر هیچ ...
می خواهم بازگردم به هوای معتدل، به نسیمی که بر تلألؤ نور می وزید
به ستاره های رنگین کمان، به آسمان شب و روز و رقص آفتابگردان
خداوندا نمی دانم چه می گویی
نمی دانم چه می خواهی
نمی دانم چه می پرسی
مگر این آتش جانسوز در قلبم نمی بینی نمی دانی
مگر این قصه ی غم را درون روح افسرده نمی خوانی
خداوندا دلم شد غرقه در خون و وجودم غوطه ور در خواهشی جانکاه
می دانم که می بینی و می بینم که می دانی
سلام
بر چلیپای- پندار . خویش بر دار مزن !
.......... که رهگذری میدمد به نیی ز نای
( رهگذر )
سلامممممممممممممممممممممممم
بعد خیلی وقت بهت سر زدم خیلی قشنگ شده وبلاگت
بای
سلام عزیز[گل]
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایول وبلاگ زیبای داری
واقعا لذت بردم خیلی زیبا بود[چشمک]
پیش منم بیا خوشحال میشم
منتظرم[چشمک][قلب][گل][بدرود]
____________**__**_____* __________
___________***_*__*_____* _________
__________****_____**___****** ____
_________*****______**_*______** __
________*****_______**________*_**
________*****_______*_______* _____
________******_____*_______* ______
_________******____*______* _______
__________********_______* ________
__***_________**______** __________
*******__________** _______________
_*******_________* ________________
__******_________*_* ______________
___***___*_______** _______________
___________*_____*__* _____________
_______****_*___* ________سلام ____
_____******__*_** _________________
____*******___** __________________
____*****______* __________________
____**_________* ______به روزشد__
_____*_________* __________________
_____________*_* __________________
______________** __________________
http://martek.blogfa.com
خوشحال می شم سربزنی
موفق باشی
بدرود
سلامممممممممممم خانومی
وقتی بغضم شکسته شدو نفسهایم
غرق شد در اندوه وبی تابی
فقط سکوت با من بود
گاهگاهی که تنم خسته از لحظه ها
به سوی تلخ ترین مرداب زندگی کشیده می شد
شب هایی که بالشم خیس می شد از اشکه شبانه وحسرت
فقط سکوت با من بود
دیری است
که با درد خود هم اشیانه شده ام
و هنوز،
سکوت با من است
کاش به جای تو
بر سکوت عاشق بودم!
ماه من غصه نخور مثل ماها فراوونه
خیلی کم می شه کسی رو حرفش بمونه
ماه من غصه نخور گریه پناه آدماست
تر و تازه موندن گل؛مال اشک شبای ماست
خدا رو چه دیدی شاید فردامون باشه بهشت
ماه من غصه نخور پنجرمون بازه هنوز
باغچمون غرق گلای ناز و عاشقه هنوز
ماه من غصه نخور شمدونیا صورتین
دلایی که بشکنن چون عاشقن قیمتین
ماه من غصه نخور سبک می شی بارون بیاد
توی عاشقی باید نترسید از کم وزیاد
توی این قصه دلا یه وقتایی عروسکن
کار دنیا همینه ؛تولد و مردن داره
زندگی شکستن و دوباره دل دادن داره
به نتیجه می رسه آخر یه روز عبادتت
ماه من غصه نخور خیلیا تنهان مثل تو
خیلیا با زخمای عاشقی آشنان مثل تو
اونی که غصه نداشته باشه ؛آدم نمی شه
ماه من غصه نخور حافظ واست وا می کنم
شعراشو می خونمو تورو مداوا می کنم
ماه من غصه نخور دنیا رو بسپار به خدا
هردومون دعا کنیم؛توهم جدا منم جدا
سلاممممممممم خانومی
امیدوارم که خوب باشی
راستی دیشب پستهای گذشته تورو می خوندم واقعا بهت تبریک میگم پست یه یادگاری ازمادرم خیلی به دلم نشست
منتظرتم فعلا بای
گفتی دوستت دارم. قلبم تندتر از همیشه تپید، لبخند زدم و باورت کردم با اینکه می دانم لبها دروغ می گویند.
با صدایت مرا نوازش کردی، تپش قلبت را حس کردم، مهربان و پاک بود. در آغوشت غرق محبت شدم. به تو تکیه کردم و آرام شدم.
نگاهت مهربان است و صدایت آرامش، دستانت بخشنده و بویت بوی بهار عشق. با تو احساس امنیت می کنم. احساس زیبایی، احساسی که مرا از تمام بی رحمی ها و بدی ها حفظ می کند.
روز تولد عشق قلبم را به تو هدیه دادم که دستت را به من بدهی تا یکی شویم و پرواز کنیم تا بی کرانه ها.
منو نسپار به فصل رفته ی عشق
نذار کم شم من از آینده ی تو
به من فرصت بده گم شم دوباره
توی آغوش بخشاینده ی تو
سلام دوست من
در هم بشکن و پایان بده ابرهای عقیم را . ابری باش که صاعقه اش آبهای دریاها را میشکافد و زمین از نم بارانش طراوت را تجربه میکند.
به روز هستم
خدانگهدار
سلام خدمت ندای عزیز
واقعا با حضورت و نظراتت منو شرمنده می کنی
منو ببخش اگه می بینی کمتر میام . اما بدون که به یاد تو هستم .
در پناه خدا باشی
فعلا
سلامممم، سلام بر تو ای احساساتی ترین دخترها، نوشته هایت نشان از روح لطیف توست. اما ندا جان نقاشی مثل نوسندگی وسعت تاخت و تاز را ندارد . بنابراین من – یک نقاش کم تجربه و آماتور – چطور می توانم با دنیای نویسندگی برابری بکنم. شما که خود بهتر می دانید ... ببخشید که کمی ادبیاتی شد تقصیر خودم نیست نوشتنم تعریفی نداره
سلام
ما، من نیستیم.
پس در فکر ما بمان(آنقدر که بفهمی!)
A
و
R
و
A
خدا نگهدار . شما را هرگز فراموش نمی کنم .
ghalb_me@yahoo.com
daftarezendegi@gmail.com
http://groups-beta.google.com/group/hekayat-nevis
یه سری بهش بزن
البته بگم من با نام دفتر زندگی هم ساختم ولی پاکش کردم .
ببین نظر بده
راستی برا رفتن به ایمیل گوگول . پسوردش همون لقبی که من بهت دادم .
سلام نداجونم
خوبی گلم
تو رو خدا دیگه از غم نگو
ترکیدم ها
بسه دیگه
بسه........
چرا نمی میریم
چرا دنبا به آخر نمی رسه
آخه چرا؟؟
ندا جان سلام
ادم بعضی وقتا با سر زدن به بعضی وبا چنین حسی بهش دست می ده که دیگه دلش نمی خواد از اون بیرون بره
اگه بره هم دلش می خواد زود برگرده
امروز از اون روزاست برای من
خیلی زیباست
جمله هات
آهنگ وبلاگت
به به واقعا دارن لذت می برم
اگه اشکال نداره ندا جان کد آهنگ وبلاگت رو برام میل کن
منتظرتم پیش منم بیا
آپ کردم
همیشه غم انگیزترین و سخت ترین لحظات رو کسی واست می سازه که زیبا ترین و شیرین ترین لحظات رو واست ساخته بود
--------------
منتظرتم حتما بیا!
راستی یادم رفت بهت بگم
ندا جان من بدون اجازه شما رو جز ژیوندهام قرار دادم
-------------------
به یاد یک شب آرام و مهتابی کمی هم صحبت یک یاس باشیم اگر صد بار قلبی را شکستیم بیا یکبار با احساس باشیم
سلام عزیز جان از اینکه این چند روز نتونستم بهتون سر بزنم معذرت اخه کامپیوترم خراب شده بود در هر صورت اومدم که جبران کنم مطمئنن مثل همیشه قشنگ و زیبا ردیف کردی موفق باشی منم اپ شدم بدرود
سلاممممممممممممم
وب خوبی داری به ما هم یه نظری بنداز تا بعد
بای
به نام تنــهاتـرین تنــها
00000000000000000
سلام همراه مهربون
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به روزم و چشم انتظار نگاه سبزتون ...
00000000000000000000000000000
__________امضاء : تنــهاتـرین تنــهایـان
http://sanason.blogfa.com/
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨) ¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
سلام
وبم به روزشده
ومنتظرحضورسبزت هستم
(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)
خدانگهدار
سلام خانومی
من همونم که اومدی و امروز براش نظر گذاشتی
عطر گل مریم
بازم بیا
آپیدم هاااااااا
سلام ندا
خوبی؟؟؟؟؟؟
چه خبر بی وفا
نمیای اون ورا
میایم کامنتای ...
بگذریم
الان اینو خودت نوشتی یا خودت ننوشتی ؟؟؟ هان هان اهان
دم انتخاباتی خوب ائتلاف بازی کردیا(چشمک)
قربونم بری
منتظرتم
باییییییییییی
سلام یکی از دو آدرسی که برات می دهم را بگذار تو وبلاگت .
لوگو گروه برا عضویت
<table style="background-color: #fff; padding: 5px;" cellspacing=0>
<tr><td>
<img src="http://groups-beta.google.com"
height= width= alt="Google Groups Beta">
</td></tr>
<tr><td style="padding-left: 5px;font-size: 125%">
<b>hekayat.nevis</b>
</td></tr>
<tr><td style="padding-left: 5px">
<a href="http://groups-beta.google.com/group/hekayat-nevis">Visit this group</a>
</td></tr>
</table>