حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حرف های منو یه پری...


امروزیه کوچولو ازم  پرسید" پنج وارونه" یعنی چی؟ پنج "پنج"پنج
من بی اختیار از لحن حرف زدنش خندم گرفت،
ناراحت شد  و با اخم شیرینی  گفت: خوب روی دیوارا و درخت های پارک  دیدم،
یاد یه قصه کوتاه افتادم و شباهتش به حرف های این کوچولو
دوباره گفت: خانوم ؛عصری هم دیدم  یه پسر پنج وارونه روی دیوار میکشید
تازشم یه تیر هم کشید وسطش ؛بعدشم همشو خط خطی کرد این جوری...
و با دستاش کارای اون پسر رو  تکرار کرد
حرف هاش  ساده و شیرین بود ؛ولی خیلی جدی منتظر جواب  
بهش گفتم؛ خوب فکر کن  یه جور نقاشی یا بازیه
 گفت؛ پس منم برم بکشم ؟؟دعوام نمیکنی؟؟
 یاد به خط از اون قصه افتادم
یواشکی تو گوشش  گفتم" نه" الان نه" ولی...
 بعدها وقتی بزرگ شدی و زبونم لال ؛یه وقتی  غصت شد وسقف  کوتاه دلت  خم شد ؛.
 شاید بتونی بکشی و بفهمی پنج وارونه یعنی چی  
خندید و گفت...
مگه سقف دل خم میشه ؟ اونو چه جوری بکشم؟  چه جوری باهاش بازی کنم ؟
و منم خندیدم و گفتم آره عزیزم؛خم که سهله؛ خدا نیاره روزی رو که بشکنه
تو فکر کن  حالا یه جور بازیه؛ شاید بتونی بازی کنی یا نقاشیش کنی 
و اونم سرش رو تکون داد و قبول کرد و گفت؛  باشه ...
نشست به انتظار این بازی و طرح  سوال های  تازه
اونم اینکه ؛یه دل چه جوری میشکنه ؟ چرا باید بشکنه ؟
 اصلا دل همون قلبه یا یه اسباب بازی؟ وقتی خم بشه بازم قرمزه یا یه رنگ دیگه؟
شما چی کشیدی ؟ یا تو هم باید بزرگ بشی ؛اصلا نقاشی بلدی؟
خوب دیگه چیزی نگفتم ؛ یعنی راستیتش نمیدونستم چی بگم که این وروجک راضی بشه  
فقط نگاش کردم ؛ اونم نگام کرد انگاری فهمید  جوابی ندارم. بهم گفت...
خوب نگو میرم از مامانم میپرسم  . نمیدونی بگو نمیدونم .
و دوید و رفت سراغ مادرش 
ولی من  امیدوارم  فردا روزی ؛ تو بازی روزگار
 نه بشکنه ؛ نه ببازه و نه هیچ وقت" پنج وارونه" بکشه  هیچوقت . همین

 

نظرات 39 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:38 ب.ظ

۵ وارنه ؟
شاید روزی معنیشو فهمیدم!!!!!!!

[ بدون نام ] شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:39 ب.ظ

تو معنیشو می دونی؟

فکر نکنم

[ بدون نام ] شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:54 ب.ظ

پنج وارونه چه معنا دارد؟ خواهر کوچکم از من پرسید: من به او خندیدم کمی آزرده و حیرت زده گفت: روی دیوار ودرختان دیدم باز هم خندیدم گفت: دیروز خودم دیدم پسر همسایه پنج وارونه به مینو می داد! آنقدر خندیدم که طفلک ترسید، بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم: بعدها وقتی غم، سقف کوتاه دلت را خم کرد بی گمان می فهمی ، پنج وارونه چه معنا دارد!!!!!!

گل یخ شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:11 ب.ظ

تشنگی مفرط را که میدانی یعنی چه ؟
بعد یک نفر بیاید ، یک پارچه ی خیس بکشد روی لبت ،
که بعدش بماند برای بعد ،
میفهمی که ؟
سوغات سفرت ، باشد کور سوئی در این بیغوله ی سکوت و تاریکی
که سوز زمستانش استخوان تنهائیم را می ترکاند..."

صمد شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:48 ب.ظ http://cnclick.blogfa.com

بوی باران می‌دهد دستان تو
بوی گندمهای تازه از درو
بوی گلهای اقاقی بوی یاس
بوی تاک و بوی خم‌های شراب
بوی انگور و شراب ناب ناب
بوی داغ آتشی در یاد یار
بوی عشقی در کنار شط خون
بوی مستی از دهان لعل دوست
در خماراست نو ر خورشید
از دو چشم مست تو
در شراب مستی هر روز تو
چون خمی کهنه بجوشد روز و شب
دست تو
مجموعه عشق است در دست من
مستی و وقت نماز و بانگ صبح
خود بدان حالیست
در میخانه‌ها
بوی یاس صبحدم پیچیده است
گر گرفته آتشی
در پای دار
من به نبض آب می‌رقصم خرامان
روز و شب
منتظر در دیدن رخصار یار........

سام یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:20 ب.ظ

رو قلبه ما ؛ رو سینه ها ؛ رو دوتا چشمه بی گناه *** نوشته ایم ؛ بی محتوا ؛ با حرفایه بی انتها ؛ عشقو ازم بکن جدا *** فریاد زدم با یک صدا : آی آدما ؛ آی آدما ؛ فرشته های نا کجا اینه همون آه و دعا ؛ قصه شو میگه این ندا ؛ تو دفتر زندگی ها ؟ خاکستری خاکستری مثله یه مشت گناهو جاه ***



من ؛ او ؛ ندارم ....

سام صدام کن..

فرزاد یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:51 ب.ظ http://petti.blogsky.com

۵ وارونه؟!
هه !
چیزی ندارم بگم !

رضا مشتاق یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:36 ب.ظ

امان از این پنج های وارونه که روز به روز ارتباطش با یه پنج غیر وارونه و چندتا صفر و کلمه تومان مرتبط شده!!

پنج وارونه میگن فقط با پنجای زیاد به پنجه میاد؟!!
.
.
.
... بگذریم

ساغر یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:58 ب.ظ http://www.saghar60.blogfa.com

لا لا لا لا نخواب خواب که دوا نیست

دل دیوونه داشتن که خطا نیست

میگن دست از سرش بردار نمیشه اخه عاشق شدن که دست ما نیست

سلام خانومم خوبی

مرجان یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:18 ب.ظ

کاش هیچ پنج وارونه ای وجود نداشت که خیال هممون راحت میشد ...... ((=

سلام ندایم
خوبی خانومی ؟ همیشه سلامت باشی

فداتت

یوسف یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:51 ب.ظ http://littlestar.persianblog.ir

با حرفات انگار داری تابلوی قشنگی رو نقاشی می کنی...

ممنون از همدلیت..اما تنهاییو دوس دارم..چون فک می کنم تنها لحظه ایه که می تونم با آرامش با خودم در خلوت باشم و دنیارو شفاف تر بببینم..هر چند غمگین..اما غمی دوس داشتنی که روح رو جلا می ده.... :)

صمد یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:30 ب.ظ http://cnclick.blogfa.com

قصه ام دیگر زنگار گرفت
با نفس های شبم پیوندی است
پرتویی لغزد اگر بر لب او
گویدم دل : هوس لبخندی است
خیره چشمانش با من گوید
کو چراغی که فروزد دل ما ؟
هر که افسرد به جان با من گفت
آتشی کو که بسوزد دل ما؟
خشت می افتد ازاین دیوار
رنج بیهوده نگهبانش برد
دست باید نرود سوی کلنگ
سیل اگر آمد آسانش برد
باد نمنک زمان می گذرد
رنگ می ریزد از پیکر ما
خانه را نقش فساد است به سقف
سرنگون خواهد شد بر سرما
گاه می لرزد با روی سکوت
غولها سر به زمین می سایند
پای در پیش مبادا بنهید
چشم ها در ره شب می پایند
تکیه گاهم اگر امشب لرزید
بایدم دست به دیوار گرفت
با نفس های شبم پیوندی است
قصه ام دیگر زنگار گرفت



خلود دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:27 ق.ظ http://khanehomid.persianblog.ir

گاهی این شکستن ها و خمیدن ها و حتی وارون پنج ها اغازی می شوند بر اغاز اغازهای شیرین

سام دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:28 ب.ظ

من که فقط بلدم تا ۴ بشمرم چیکا کنم... یعنی بازم منتظر بمونم؟ آخه تا کی...

سیگما دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:34 ب.ظ http://wheremybest.blogfa.com

از وعده‌ی دروغ، دلی شاد کن مرا حیف است اگر چه کذب رود بر زبان تو
ممنون از پیغام قشنگت. به یادت هستم. موفق باشی عزیزم.

روزبه دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:32 ب.ظ

وقت رفتن نمی خوام ببینمت... می دونم ببینمت کم میارم...
اگه یک لحظه فقط نگام کنی... دلم و پشت سرم جا می زارم... اگه خونسرد نگام به دل نگیر... دلت و یه روز ازم خسته میشه...اگه اسمم و فقط صدا کنی... راه رفتن واسه من بسته میشه...وقت رفتن نباید گریه کنی... این جوری دلم واست تنگ نمیشه...می دونم هرجایه دنیا که باشم تو دلم عشق تو کم رنگ نمیشه...

علیرضا دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:02 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

خوبم اگر یا که بدم دروغ نیستم

منم

علیرضا دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:03 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

مرا به خاطر بسپار لحظه به لحظه

خط به خط

دستی مرا ببین در این زمانه غلط

علیرضا دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:04 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

درستی مرا ببین در این زمانه غلط

اگر که دل سوخته ای

با تو غریبه نیستم

من با تو بغض عشق را غزل غزل گریستم

مرا ...

علیرضا دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:05 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

حیدربابا ایگیت امک ایتیرمز

عومور گئچر افسوس بره بیتیرمز

نامرد اولان عومری باشا یئتیرمز

بیزده والله اونوتماریق سیزلری

گورنمسک حلال ائدون بیزلری


علیرضا دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:06 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

سلام اولسون شوکتوزه ائلیزه

منیم د بیر آدیم گلسین دیلیزه

علیرضا دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:39 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

عمر دنیا به سر آمد که صبا میمیرد

آنکه شد زنده جاوید کجا میمیرد

صبر کردم به همه داغ عزیزان یا رب

که هنرپیشه اش از غصه چرا میمیرد

غسلش از اشک دهید و کفن از آه کنید

رخ متابید خدا را که وفا میمیرد

به غم انگیزترین نوحه بنالی ای دل

که هنر می رود و شور و نوا میمیرد

شمع دلها همه گو اشک و از دیده بریز

این چه دردیست خدایا که دوا میمیرد

علیرضا دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:39 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

غسلش از اشک دهید و کفن از آه کنید

رخ متابید خدا را که وفا میمیرد

محمد دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:21 ب.ظ http://www.arezoobarani.mihanblog.com

سلام ابجی جونم
خوبی عزیز
ممنون که خبرم کردی
شرمنده که دیر کردم
اپت بسیار زیبا بود
پنج وارونه....
تو این دوره زمون دنبالش نگرد
دیگه تو سینه کسی نیست
بعضی که دارن ولی.....
باز اپ کردی خبرم کن
بیا پیشم
منتظرتم

بگذار بدرقه کنم واپسین لبخندت را و آخرین نگاه فریبنده ات را .
مسافر من ! آنگاه که می روی کمی هم واپس نگر باش . با من سخنی بگو . مگذار یکباره از پا در افتم ... فراق صاعقه وار را بر نمی تابم ...
جدایی را لحظه لحظه به من بیاموز... آرام تر بگذر ...
وداع طوفان می آفریند... اگر فریاد رعد را در طوفان وداع نمی شنوی ؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:18 ق.ظ

سراغ از من نمی گیری گل نازم
نمی شناسی صدای کهنه سازم
نمی دونی مگه اینجا دلم تنگه
نمی دونی مگه با غصه دمسازم
نمی دونی مگه با غصه دمسازم

هوای گریه داره این دل سردم

چشام گریون صدام لرزون تویی دردم

شبا تو کوچه ی پر ماتم پاییز

به دنبال چراغ خونه می گردم

به دنبال چراغ خونه می گردم

برات گفتم حدیث برگ خشک و باد

لالایی قصه پروانه و شمشاد

سراغ از من نمی گیری نگیر اما

فراموشم نکن پروانه ی زیبایی من روزی

شده قلبی اسبر خونه غمها

سراغ از من نمی گیری گل نازم
نمی شناسی صدای کهنه سازم
نمی دونی مگه اینجا دلم تنگه
نمی دونی مگه با غصه دمسازم
نمی دونی مگه با غصه دمسازم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:44 ق.ظ

من اون فیلمو ندیدم نه اون شعر و نخوندم
این بابا رو نمی شناسم هیچ وقت اون ور نبودم
من همینم که هستم یه ادم معمولی

هیچ وقت مهم نبودم نباید کار سختی باشه
به خودم دروغ نگفتم فکر نکردم لازم باشه
زندگی رو دوست دارم یه زندگی معمولی

نمی خوام کتاب باشم دوست دارم که گوش بدم به یه قصه معمولی
نمی خوام عاشق باشم اگه آخرش جداییه
نمی خوام پولدار باشم اگه قیمتش رهاییه

نمی خوام زندگیمو به پای شهرت بریزم
دوست دارم خودم باشم یه آدم معمولی
(ببینم میذاری یا نه) نه نه نه معمولی معمولی

دوست دارم خودم باشم خودم باشم خودم باشم معمولی

نمی خوام اول باشم اگه زندگی مسابقه س
نمی خوام تو جمع باشم تنهایی یه غایله س
نمی خوام به من بگن چی باید آرزو کنم
من می خوام خودم باشم یه آدم معمولی
عشق خودمو دارم یه عشق معمولی

به من ربطی نداره اسم این هنرپیشه چیه
اصلا برام مهم نیست این کارخونه مال کیه
هر کسی هرچی داره هر کی که هست خوش به حالش
من می خوام خودم باشم یه آدم معمولی
آره می خوام خودم باشم یه آدم معمولی معمولی
معمولی
من می خوام خودم باشم یه آدم معمولی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:46 ق.ظ

جاده خوشبختی در دست تعمیره
دور بزن برگرد این اسمش تقدیره
پل رابطه در دست احداثه
تامین بودجه کار تو دست اندازه
چراغ های پارک همگی خاموشن
یه سری آدم اونجا یه چیز هایی میفروشن
یه راننده ناشی یه راننده مسته
هر طرف میری همه جا بنبسته
وقتی که عاشق بودن گناه
فرصت رابطه یک نگاه
معنی سکوت تو صدامه
نپرس از من نپرس از عشق
دولت بیدار فقط تو خوابه
منزل مقصود یه سرابه
عمر این قصه عمر حبابه
نپرس از من نپرس از عشق
فرشته ها رو خبر کنید این همه بس نیست
مشترک مورد نظر در دسترس نیست
تلفن امداد یک سره اشغال
این پیش شماره که مال پارسال
پول نداره ولی اخلاقش بد نیست
وقتی پول نداره اخلاق دیگه مطرح نیست
خواستم بیام پیشت خیابونا شلوغ بود
اگه گفتم دوستت دارم شوخی کردم اونهم یه دروغ بود
اقا دل خوش بگو سیری چنده؟
پسرم گوش کن نصیحت مثل پنده
جاده خوشبختی در دست تعمیره
دور بزن برگرد این اسمش تقدیره

علی سه‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:23 ق.ظ http://joojeyeman.blogfa.com

سلام دوست عزیز وبلاگمو اپ کردم منتظر نظرت هستم در مورد مطلب جدیدم

ورزش بلاگ سه‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:49 ب.ظ http://www.varzeshblog.com

با سلام... وبلاگ نویس عزیز ٬ از آنجایی که امروزه در کشور عزیزمان ورزش کاران ٬ ورزش دوستان و ورزشی نویسان در حال افزایش است و همچنین لازم از شما وبلاگ نویس عزیز آمده ایم تا دعوت کنیم اگر ورزشی می نویسید یا اگر می خواهید ورزشی بنویسید در کنار ما و دیگر ورزشی نویسان باشید
منتظر حضور سبزتان هستیم...

علیرضا چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:23 ق.ظ http://www.taropud.blogfa.com

حال که گم شده ای من



ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی

چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی


حال که گمشده ای می گویم



سر برگ گل ندارم

ز چه سو روم به گلشن که شنیدم ز گلها همه بوی بی وفایی


باز می گویم


به کدام ملت هستند که کشند عاشقی را

که تو عاشقم چرایی


به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند

تو در برون چه کردی که درون خانه آیی

که درون خانه آیی

که درون خانه آیی


به گمارخانه رفتم

همه پاکباز دیدم

چو به سوق حیرتیدم همه زاهد ریائی

در دین میزدم که ندا ز در برآمد

که درآی در آی عراقی

که تو هم ازآن مایی

که تو هم از آن مایی



شاید خیلی مشکل باشد فهمیدنش رفیق

فرید چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:45 ق.ظ http://www.golhayekaghazi.blogfa.com

فرید چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:45 ق.ظ

خاموش نشسته ای
آغاز کن که کوه من
پژوک کلام تو را باز می آفریند :
عشق ... عشق ... عشق
و چون لب بگشایی
مرمر از طنین کلامت می ترکد .

بگشای دو رود بلند بازو را
که چون بگشایی
جزیره ، آهنگ فرود خواهد کرد
و من پایابی خواهم شد
برای او که می طلبد .

هشیار نیستم
هشیار نیستم
که این فرود
به فراز طلب می کشاندم
بگشای دو رود بلند بازو را
بگشای که در کوشش بی درنگ تو
کشش بی رنگی منست .

امپراطورعشق چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:34 ب.ظ http://emperator-s.blogfa.com


زندگی زیباست*** اما بدون غم
مرگ زیباست*** اما بدون گناه
دوستی زیباست*** اما بدون کلک
عشق زیباست*** اما بدون دروغ
دنیا زیباست***اما بدون درگیری
گل زیباست***اما بدون ریشه
سکوت زیباست***اما بدون یار
شیشه زیباست***اما بدون تیرگی
برف زیباست***اما بدون رهگزر
خانواده زیباست***اما بدون دوری
ما هم زیباییم ***اما بدون ماسک
سلام:
السلام علیک یا اباعبدالله،
فرارسیدن ماه خون ماه زینب ،ماه محرم برای تمام مسلمانان جهان راتسیلت می گوییم.
من با پست بودنت پایان رنجه اپ کردم .خوشحال میشم تا شب 3محرم حداکثر بیاید واین وپست رو بخونید
چون از اون شب قرار با طرح واهنگ و کد محرم وبلاگ ازیزن بندی کنیم .
از شما خوشحال میشم ما رو در کار یاری کنید .
نوشته های سنگینی بود نه واسه من اما معنای عمیقی داره.
خوشحال دارم میشم که هر روز پخته تر از دیروز هستی موفق باشی
منتظر حضور گرمتون هستم.

علی چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:23 ب.ظ http://etefaghekhob.parsiblog.com

سلام عزیزم مرسی که به وبلاگم همیشه سر میزنی تو وبلاگ جدیدم یه شعر جدید گذاشتم امید وارم خوشت بیاد. منتظر نظرتم....
منتظرم نزاریااااااااااااااااااااااا

احسان چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:05 ب.ظ

احسان چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:10 ب.ظ http://ehsanboy5.blogfa.com/

سلام

خوبی؟

وبلاگ قشنگی دارین

متن زیبایی بود

خیلی باحال بود

خوشحال میشم که به وبلاگ من سربزنید و نظربدین

همیشه خوش باشید

تو مرا هرگز نخواهی شناخت ...!!؟؟ پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:42 ق.ظ http://www.dele-zaar.blogfa.com

و تو ای دوست

بدان عاشقهای نسل ما تحمل آدم برفی هم ندارند ...

ای کاش میتوانستن همچون آدم برفی ذوب شوند اما با امید زندگی کنند ...

رضا مشتاق پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:20 ق.ظ http://ibu.blogsky.com

خیلی کوتاه، خیلی ساده، ... بگو خداحافظ
فراموشت نمیکنم...
... فراموشم نکن

ما همیشه دوستای وبلاگ نویس باقی میمونیم
فقط همین ... فقط همین ... فقط همین

آی حال میکنم با این شبه جمله ایی که یادم دادی
... فقط همین

سورنا سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:19 ب.ظ http://pagah.blogfa.com

هر جا باشی؟
میام..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد