حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

گم ....

 

من تو را گم کرده ام ای دوست رسم زندگیست
من به خود بد کرده ام ای دوست رسم زندگیست
کوچه های تنگ غربت؛ شد رفیق و یار من
کوی غربت شد رفیق و همره شب های من
دوستی را من ز کف دادم ولی آسان نبود
چون به خود رحمی نکردم ؛دوست را گم کرده ام
وای از این شک و گمان؛ داد از این وهم و خیال
بین چه راحت دوست را از کف گرفت این و هم آن
کج خیالی شد سبب تا من ز تو غافل  شوم
کار دنیا را ببین؛ من دوست را گم کرده ام
لابد این رسم است در دنیا رفاقت ها فناست
حیف و صد افسوس من این راه را طی کرده ام
آرزوی من بود بهر تو تنها دلخوشی
زندگی را با تمام دلخوشی گم کرده ام

 


 

نظرات 41 + ارسال نظر
یه رهگذر شنبه 1 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:28 ب.ظ

کسی اینجاست؟
هلا! من با شمایم، های!... می پرسم کسی اینجاست؟
کسی اینجا پیام آورد؟
نگاهی ،یا که لبخندی؟
فشارِ گرمِ دست دوست مانندی؟
و می بیند صدائی نیست،نورآشنائی نیست،حتی از نگاه مرده ای
هم رد پائی نیست.
صدائی نیست الا پت پتِ رنجور شمعی در جوار مرگ.
ملول و با سحر نزدیک و دستش گرمِ کار مرگ،
وز آن سو می رود بیرون،بسوی غرفه ای دیگر،
بامیدی که نوشد از هوای تازهء آزاد،
ولی آنجا حدیثی بنگ و افیون است – از اعطای درویشی که
می خواند:
جهان پیر است و بی بنیاد،از این فریاد کش فریاد


....................
..........................
...................................

هورام شنبه 1 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:49 ب.ظ http://http:/www.hooram.blogfa.com

سلام از آشناییت خوشحالم با مطلبی در مورد شیادان معنویت بروزم و منتظر حضور شما دوست عزیز

عباس شنبه 1 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:42 ب.ظ

سلام خوبی حاجیه خانوم
فقط میتونم بگم که.....................
خوش باشید................
درسته که وقتش گذشته ولی میخوام عید قربان رو بهتون تبریک بگم و یلداتون هم امیدوارم که خوب بوده باشه .
فقط خواستم رسم ادب رو به جا بیارم. شرمنده که کمی دیر شد ولی.......... شما ببخشید.
التماس دعا

علیرضا آذر یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:32 ق.ظ http://www.a_ta_ya.persianblog.ir

سلام عزیز دلم .. ندای نازنین ممنونم از اینکه خبرم کردی .. نوشته با احساس غمگینت را خواندم . دیدم چه قدر دلش میخواست شعر شود .. ! کار کن عزیزم .. بخوان َ‌بیشتر بخوان .. استعداد بی شک داری

گل یخ یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:08 ق.ظ

باز هم دنباله دارد
با تو بودن بی تو بودن
باز هم دنباله دارد
شعر بودن را سرودن
تا به کی باید بمانم
شعر حسرت را بخوانم
تا به کی از تو بخوانم
بی تو و تنها بمانم
تا به کی عشق تو را با جان و دل از خود بدانم
ای همه بود و نبودم
ای همه تار و پودم
تا به کی باید به این قلب بلورین دل بدوزم
پس بگو آن حس ویرانی کجاست؟
پس بگو آن عشق مستانی کجاست؟
من چرا باید بمانم
از تو من اما نخوانم
پس بیا تا در نگاهت
عشق را از نو نشانم.

امیر یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:46 ق.ظ http://www.loknat.blogsky.com

شنیده‌ام که رفته‌ای بهار را
میان مرزهای تازه جست‌وجو کنی
بهار را چنین خیال کن که یافتی!
تو جان خسته را چه می‌کنی؟




سلام ندا جون
همه ما تا چیزی رو کنارمون داریم قدرش رو نمی دونیم و بعد از رفتنش باید کلی زحمت بکشیم تا دوباره به دست بیاریمش
البته به شرطی که بشه برش گردوند

بهار را چنین خیال کن که یافتی
تو جان خسته را چه می کنی ؟
همین

تا دوباره ...

فرزاد یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:40 ب.ظ http://petti.blogsky.com

ندای گلم سلام.
مرسی که خبرم کردی...
این شعرت فوق العاده است...
از 3 بیت آخرش خیلی خوشم اومد...
ممنون
روزات ابری...

خلود یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:57 ب.ظ http://khanehomid.persianblog.ir

گم کردن زندگی بسی بهتر از؛از دست دادن زندگی ست.

نگران نباش

می یابی اش

شاد مانی

ساغر یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:40 ب.ظ http://www.saghar60.blogfa.com

سلام ندا جان
اونکه دلش گرفت ورفت ، غریب جاده ها شد

غروب زرد پاییز یه بغض آشنا شد

اونکه به یاد چشماش هوا هنوز بارونیه

تو جمع نامردا دلش اسیر و زندونیه

اونکه زخمی شد ورفت به زهر تیغ سرنوشت

ستاره شد ولی برات با حرف بی صدا نوشت

اونیکه دیدنی بود حتی بی چشم بیدار

چی شد که بردیش از یاد گفتی خدا نگهدار

رفتی بهش ندادی دست رفاقتت رو

شکست به سنگ غربت دست رفاقتت کو؟

علیرضا یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:09 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

بگم

خوب میگم

به نام خدا

این شعر خوب بود ولی

ولی

زیبا می شد به جای فناها
نابودی ها
گم کردن ها

و ...

همه چی رو در آغوش می کشیدیم

بدها را چنان بر آغوش می کشدیم که خفه بشند

و خوبی ها را در

آغوش پر مهر جای می دادیم.

خداکند این طوری نباشد که .........

رضا افشاری یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:14 ب.ظ

با تو هیچوقت چند و چون چگونه نوشتن نمیکنم کامنتام بالا بلند میشه
چند وقتی خاکستری شدی

علیرضا یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:24 ب.ظ

راستی

اینها همه تخصیر ظلم ظالمان است که بر این روز افتادیم

به قول بهار

ظلم ظالم جور صیاد

آشیانم داده بر باد

ـــ

حیف

علیرضا یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:27 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

خوشی آخر بگو ای یار چونی

از این ایام ناهموار چونی

به روز و شب مرا اندیشه توست

کز این روز و شب خون خوار چونی

از این آتش که در عالم فتاده​ست

؟

رضا مشتاق یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:35 ب.ظ

خوندم و ...
....
راستی از عکس خیلی لذت بردم
چی داشت که به دل نشست ؟!
...
بگذریم...

رضا افشاری یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:46 ب.ظ

چه فرق میکنه دختر حسن کچل یا کچل حسن
تو بخندی ما میگیم خنده بر هر درد بی درمان دواست
گریه کنی میگیم گریه کن گریه قشنگه گریه سهم دل تنگه
خلاصه جماعت اهل سازشی هستیم

afshin, germany یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:42 ب.ظ http://rooidad.persianblog.ir

[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][لبخند]

دوستان بخوانیم تا بدانیم این مراسم کریسمس و تولد مسیح یا نیکولاس یا همان پاپا نویل و .... از کجا آمده و ریشه آن در کدام زمان ایران بوده و چرا درخت کاج میگذارند ,,

شاید خواندن این نوشته کوتاه شما را به آگاهی بیشتر رسانده و تاریخ و بزرگی خویش
را بیش از پیش دریابیم .... [گل][لبخند]

خلود دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:00 ق.ظ http://khanehomid.persianblog.ir

ندای عزیز

نمی دانم اگر بگویم ات من بر عکس تو می اندیشم دلخور خواهی شد یا نه؟

من روزی چنان شکستم که فکر می کردم هیچ نیرویی توانای کمک ام ندارد و فاتحه خوانده چشم هایم را بستم. هنوز پلک روی پلک قرار نگرفته بود که دستان فرشته گانی که روزی فکر می کردم تشنه ی خونم هستند مرا نگه داشتند و چنان همراهی ام کردن که من امروز از نو نفس می کشم و از نو سرود زیبای زندگی سر می دهم.
من نمی گویم گرگ صفتان اندک اند .نه عزیز و نمی گویم زندگی رسم خوشایندیست. باز هم نه عزیز. اما تو می توانی ان را شیرین کنی.
چند روز پیش بود. شکلاتی که از دوستی گرفته بودم را باز کردم. در یک لحظه به این اندیشیدم که چگونه از یک قهوه تلخ چنین شیرینی لذت بخشی می چشی.
اری عزیزم. هنر زیستن در تلخی زندگی ست.بچش شیرینی اش که بعد از ان هیچ چیز از این شیرینی لذت بخش نخواهد بود

سام دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:11 ب.ظ

۲۳ تا نظر !!!!!!! جایه من اصلا خالی نیس....

دلم پره سکوت شد ... از این حرفایه ساکت خستم

سعید از غریبانهای مهربان دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:48 ب.ظ http://baroon77.blogfa.com

از همه اگر جدا شوم
از تو جدا نمی شوم
تا تو زمین سجده ای سر به هوا نمی شوم
*****************
سلا م ندا
امیدوارم که خوب باشی
امیدوارم که تو تمام مراحل زندگی موفق باشی
................... سعید .

[ بدون نام ] دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:20 ب.ظ

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ... تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد

[ بدون نام ] دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:55 ب.ظ

شرمنده به خاطر همه چیز

امیدوارم حلالم کنی

دیگه رفتم برای همیشه

علیرضا رحمان طلب دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:04 ب.ظ http://rahmantalab.persianblog.ir/

بعضی جاها شعرتان دچار سکته ی خفیف شده بود، اما در کل زیبا بود. امیدوارم دوستتان را بیابید.
خوبین ندا خانم؟

فرزاد سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:05 ق.ظ http://www.farzadmalas.blogfa.com

**** کدهای آهنگ درخواستی رسید ****


هر کد آهنگی که بخواهید به صورت کاملا رایگان ارائه می شود. کدها بر اساس درخواست

شماست. کد آهنگ به صورت فلش نیز ارائه می شود کدهای جاوا و فلش کاملا رایگان است.

در خواست ها را در قسمت نظرات بنویسید. امید است که با این وبلاگ قدمی هرچند ناچیز در

جهت خدمت به شما دوست عزیز برداشته باشیم .

قاتل دل خسته سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:35 ب.ظ http://jazireyeashk.blogfa.com

از میان کسانی که برای دعای باران به کوهها می روند تنها آنهائی که چتری به همراه دارند به کار خود ایمان دارند....


(آنتوان چخوف)


فدات...

محمد سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:10 ب.ظ http://www.arezoobarani.mihanblog.com

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
سلام...
خوبی عزیز
باز بی خبر اپ کردی که
باز هم عالی بود
جا دار باز از زحمات ابجیم تشکر کنم
باز هم ارزو بارانی به بهانه تولدش
از زندگی نوشته
آری شب فرا رسیده، و هر چند دیرگاه است
و مرگ به من نزدیک، اما من به زندگی بسی نزدیک ترم تا به مرگ
و هنوز گوش به راه دارم تا مگر از آبادی های اطراف کسی مرا به خویش بخواند و آنان که عاشقان جوانی اند فرایم بخوانند برای سرودن ترانه ای در ستایش زندگانی.
چشم انتظار نشسته ام
در انتظار آن که در ژرفای دل نومیدی از زندگی بریده یک دم شعله امید سر بکشد
و آرزوی سرودی کند که او را به زندگانی دعوت کند و از شادی های زیستن برایش سخن بگوید. چشم انتظار نشسته ام
(اپ کردین خبر کنید)

علیرضا چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:05 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

صدا صدای قلبم است

دلم برای همدم است

صبور ماندنم همه از شوق یکی بودن است

هیچ می دانستی ؟

علیرضا پنج‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:56 ب.ظ http://rahmantalab.persianblog.ir/

نیستید دوست عزیز؟ نکنه قهرید با من؟

حنوش... پنج‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:10 ب.ظ http://www.hanoosh.blogfa.com

سلام
عید غدیر خم رو بهتون تبریک میگم

حنوش با یک متن جدید آپ شد،
امیدوارم مثل همیشه ما رو برای ادامه این وبلاگ تشویق کنید
البته اگه دوست دارید ادامه پیدا کنه

* * *
من که از درون دیوارهای مشبّک، شب را دیده ام
ومن که روح را چون بلور بر سنگترین سنگ های ستم کوبیده ام
من که به فرسایش واژه ها خو کرده ام
ومن ـ باز آفریننده ی اندوه

هرگز ستایشگر فروتن یک تقدیر نخواهم بود
وهرگز تسلیم شدگی را تعلیم نخواهم داد
زیرا نه من ماندنی هستم نه تو، ...!
آنچه ماندنی ست ورای من وتوست

علیرضا رحمان طلب پنج‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:47 ب.ظ http://rahmantalab.persianblog.ir/

من ملودی این کار را نساختم. کلیپ اش را ساخته ام. امکان دانلود آن به خاطر حجم بالا(و کیفیت بالای تصویر) امکان پذیر نیست. به تبریز که آمدم یک نسخه از آن را تقدیم می کنم.

reza جمعه 7 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:51 ق.ظ http://island1383.persianblog.ir

با سلام و درود فراوان بر شما دوست عزیز و گرامی و درود بر قلم توانمند و هنرمندتان ،و تبریک فرا رسیدن عید سعید غدیر خم ..عید ولایت و امامت امیر المومنین شیر مرد تاریخ بشریت ..در ضمن باستحضار شما میرساند کلبه درویشی حقیر با مطلبی آموزنده با عنوان " عمل صالح و پاداش نیکو " بروز شده است ...خوشحال خواهم شد دیدن کنید و نظرات خود را مرقوم فرمائید ،مثل همیشه منتظر قدمهای سبز و حضور گرمتان هستم ...آرزوی تندرستی و سعادتمندی شما را در تمامی مراحل زندگی دارم ......دهان بی زبان پند می گفت و راز ....که ای بی نوا با بینوایی خود بساز ...غم از گردش روزگاران مدار...که بی من و تو بگردد بسی روزگار ...غم و درود و شادمانی و خوشی نماند هر گز ....جزایی عمل من ماند و نام نیک تو ...در پناه حق و خدا نگهدارتان ................................................

رضا افشاری جمعه 7 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:38 ب.ظ

فکر نه لمس میکنم
به تو هم مبارک باشه این عیده

علیرضا جمعه 7 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:01 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

عید آمد و عید آمد

خوب ترین و بهترین و زیباترین و عاشقانه ترین

لحظه ها ازآن تو باد

بادا بادا از آن تو باد انشالله از آن تو باد

یه رهگذر جمعه 7 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:27 ب.ظ

گردونه شب آرام آرام پیش می آید
و همه جا را در تاریکی و خاموشی می برد.
شب را دوست دارم
شب سکوت است و آرامش
دنیا، دنیای دیگری است .
همراه نسیم شب به آسمانها پرواز می کنم هیچکس خلوتم را بر هم نمی زند .
در برابر ستارگان زانو بر زمین مینهم تا به سرود روشنایی گوش فرا دهم.
به اختران درخشان می گویم : نازنینان مرا امشب نورباران کنید .

اما افسوس خیلی زود از کنار افق، ابرهای شوم به راه می افتند
و این شعاع دلپذیر را می پوشانند و دوباره همه چیز و همه جا به ظلمت تبدیل می شود .

من می مانم و دلتنگی برای مهتاب ...

رامین جمعه 7 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:10 ب.ظ http://kochehayegorbat.blogfa.com

خدا خدا .. خدایا

اگر به کام من

جهان نگردانی

جهان بسوزانم

اگرخدا خدا خدایا

مرا بگریانی

من آسمانت را

ز غم بگریانم

منم که در دل

ز نامرادی

فسانه ها دارم

منم که چون گل شکفته بر لب

ترانه ها دارم

بی تو فروغه آرزوها

به رنج جستجوها ..

پایان تویی

تو بیا که بی تو

آه سردم که بی تو

موج دردم ...

درمان ...تویی !

امیر جمعه 7 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:45 ب.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

سلام ندا جون
اولش بگم که آهنگ جدید وبلاگت رو خیلی دوست دارم
برام بنویس از کدوم منبع گرفتیش که منم واسه بلاگم تو اسکای بذارمش
بعدشم خواستم برای یه مدت شاید طولانی خداحافظی کنم
برای امتحاناتم باید برم شمال
البته ۱۰ روز دیگه میرم ولی شاید تا اون موقع نیام نت
ایشالا توی کارات موفق باشی و البته امتحاناتت
برام دعا کن
بای



تا دوباره ...

اشنا جمعه 7 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:48 ب.ظ http://www.arghavan2.mihanblog.com

سلام .
حضور گرمت تو وبلاگمون خیلی شیرین بود .
اپم خوشحال میشم بازم بیاین.

سام یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:03 ق.ظ

سام هستم

جعفر واعظی یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:01 ب.ظ




نگاه کن
از ورای نیستی
تا نبض هستی
در کنار تو ایستاده‌ام
از آن سوی سرزمین نامعلوم
تا این سوی دشت آشکار
در کنار تو ایستاده‌ام
سبز و سرشار
در کنار تو ایستاده‌ام
و سایه‌ای نیستم از خاطری دور
به کجا می‌روی

خواندمت عزیز
یا علی مولا رخصت [گل]

عباس یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:09 ب.ظ http://www.topolii.blogfa.com

سلام خوبی ندا خانوم
ممنون که منو فراموش نکردی و بازم به وب من سر زدی. خیلی خوشحال شدم که هنوز هم که هنوزه........
بازم مثل همیشه..........................................

برات بهترین هارو آرزو میکنم.

موفق باشی

التماس دعا

گل یخ دوشنبه 10 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:54 ق.ظ


من کنون خالیم از سبزی دشت
از هیاهوی امید
از حلاوت،از هر آنچه به رنگ صدف دریاهاست
از صدای پای شاد آمدن
از نگاه نرم چشمی که پر از رویاهاست...
من کنون خالی ترین جام دنیایم را
می فشارم در دست...
بی امید روزنه
بر دل دیوار تار روبرو:دیوار دل،بیرنگ و دور
بی نصیب از یک صدا
پر شده از آن نهایت خالی یک جستجو...
باز خودم می گویم:باز هم جرات پروازی هست؟
باز هم عشقی هست؟...

مهدی دوشنبه 10 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:01 ب.ظ http://www.khate3evom.blogfa.com

سلام
با شعری کوتاه بروزم
تا بعد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد