حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

سوال؟؟؟

  آیا  درست است  به ضرورت به دنیا آمدن....                     

 

           به حیرت زیستن....                                                        

                

 

                  و به کراهت رفتن...!!!                            

           

غریبه...                                

نظرات 66 + ارسال نظر
خودم (ندا جون ) چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:23 ب.ظ

این ابرهای سوخته سوگوار
تابوت آفتاب را به کجا می برند ؟
این بادهای تشنه هار و حریص وار
دنبال آبگون سراب کدام باغ
پای حصارهای افق سینه می درند ؟
اکنون درخت لخت کویر
پایان ناامیدی
و آغاز خستگی کدامین مسافر است ؟

امیر چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:41 ب.ظ http://www.yetar.blogsky.com

من از شما اجازه میخوام این یاداشت تازتونو بردارم با اجازه اگه بدین

نگین چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:57 ب.ظ http://delaram62.blogsky.com

سلام وبلاگ خوبی داری.موفق باشی

احسان چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:08 ب.ظ

ما به خواست پدر و مادر راه به دنیا پیدا می کنیم . اما با گذشت سن باید به جرم به دنیا آمدن زندگی کنیم . و در آرزوی پایان این جهنم ، لحظه شماری .

TaNzAd چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:34 ب.ظ http://TaNzAd.blogfa.com

درست است...
اما نه به کراهت رفتن...
که با کرامت رفتن...

یه دوست مرده چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:38 ب.ظ

به سوی نقطه ی روشن پرید
به سوی نقطه ی روشن
که در درون حبابش نشسته بود آنجا
پرید
حباب مانع بود
پرید
حباب محکم بود
پرید کوفت
تنش را به مانع محکم
گداخته بود چراغ
و شب
سیاه بود سیاه

امیر چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:18 ب.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

التماست نمی کنم
هرگز گمان نکن که این واژه را
در وادی آوازهای من خواهی شنید
تنها می نویسم بیا
بیا و لحظه یی کنار فانوس نفس های من آرام بگیر
تو را به جان نفس های نرم کبوتران هره نشین
بیا و امشب را
بی واسطه ی سکسکه های گریه کنارم باش
مگر چه می شود
یکبار بی پوشش پرده ی باران تماشایت کنم ؟
هان؟
چه می شود ...؟
ندا جون سلام . از این که همیشه بهم سر می زنی ممنونم.
من لینکت کردم البته اگه اجازه بدی . خوشحالم می کنی منم دوست خودت بدونی.
هان ... چه می شود؟


امین چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:53 ب.ظ

سلام ندا جون
واقعا زیبا می نویسی موفق وپیروز باشید

امین چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:58 ب.ظ http://www.hu.blogsky.com/

رزا... چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:34 ب.ظ

سلاممم ندا خانوم گل خوب هستی که
سوالی پرسیدی که یه دنیا حرف داره ولی من میگم
درخت باکره ، از روح صبح بار
گرفت
پرنده از رحم سبز او تولد یافت
به سوی روزنه ی سرخ آفتاب شتافت
خوشا پرنده که با روشنی برادر بود

میبوسمت عزیزم .فعلا

رزا... چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:36 ب.ظ

بیا نازنین من
بیا تا آخر دنیا را برویم
به شرط جستن و یافتن
چه !...
غافل نشستن
و در گذر عمر
چشم بر گذار بستن
فلسفه ای است بس ویرانگر
همانا
این درسی است
از کتاب تجربه
یا به عبارتی ترجمان لحظات
به تألیف زمان
این استاد اسطوره ای !
و دیگر ...هیچ

یه دوست مرده چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:37 ب.ظ

برای من از دل شکسته نگو
که دلی دارم شکسته تر از سکوت
شکسته از درد
شکسته از زخم
شکسته از عشق
شکسته از گناه
شکسته از تنهایی
بر خواهم داشت این تکه های تنهایی را
و لباسی خواهم دوخت سپید از این همه سیاهی
برای خودم توشه ای خواهم ساخت پر از محنت و رنج
شاید خدا مرا بخشید
شاید... ...

خودم(ندا) چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:50 ب.ظ

شور عشق را
کودک بازیگوشی می طلبد

دلواپسیهایش را
دیوانگان زمانه بها نمی دهند
و هر قطره اشکی
بقطره بارانی می ماند

بهار.......
لبریز از صفا و فرخندگی است
چون غنچه های ناشکفته
هجوم راز پنهان در سینه
حقیقت گناهی ناکرده

یار...........
در پس این بهار
سری نهان است
سر تو
سر من

و مرگ....
پایان انتظار
شروعی دوباره

از تبار درد چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:51 ب.ظ http://www.tandis-tanhaee.blogsky.com

سلام ندا
خوبی
؟
چیه ؟دم از اومدنو رفتن میزنی ./؟
من که همیشه حرفم همین بوده ....تا بوده همین بوده
منتظرتم که باز بیای

پدرام چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:43 ب.ظ http://www.p-sh.blogfa.com

سلام خانومی
خوبی؟؟
معنیش ناز بود
زود بیا پیشم
بای

محمد چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:59 ب.ظ http://www.arezoobarani.mihanblog.com

سلام ابجی جون
ممنون که خبرم کردی
اپ بسیار زیبایی بود
عکس نی نی گذاشتی
در مورد سوالت هم
نه
سر بزن
منتظرتم
راستی ایمیلتو بفرست اگه میشه تا اپ کردم خبرت کنم

نمی دانم که روزی خواهد آمد

که من تنهاتر از تنها بمیرم؟


در این کنج قفس زندان قلبم


مثال یک پرستو پر بگیرم؟


نمی دانم رسد روزی که دیگر

سر شادی از این دنیا بگیرم؟


ولی ای کاش در هنگامه ی مرگ سراغی از دلی تنها بگیرم

none-shadow چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:07 ب.ظ http://sayeyehich.blogfa.com

سلام دوست خوبم !
ممنون که خبرم کردی ..
از واژگان پر معنایت هم ممنون ..بسیار استفاده کردم ...
منتظر آثاری زیباتر از شما ..
یا حق ..!

none-shadow چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:11 ب.ظ http://sayeyehich.blogfa.com

سلام ندا جان ..
ممنون خبرم کردی
بسیار زیبا و تفکر برانگیز بود
منتظر کارهای زیباترت ..
یا حق ..!

none-shadow چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:12 ب.ظ

اااا! ببخشید ! فکر کردم نظرم فرستاده نشد !!
شرمنده !

darvish چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:37 ب.ظ http://darvish58.blogfa.com

آخر سر عکستون گذاشتی وب
جالبه

darvish چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:42 ب.ظ http://darvish58.blogfa.com

دنیایی که میگن همینه
به اختیارت نیایی
بعضی پیش آمدها را ندونی
اختیار داشته باشی ولی نه برای هر کاری
و گنگ موندن لذت زندگیه
چون بعضی وقتها آدم بخودشم شک میکنه
به آینه خوب دقت کردین
دیدین چه حرفهایی می زنه
همین


آرش چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:24 ب.ظ http://ashk-o-boose.blogfa.com

آیا درست است به ضرورت به دنیا آمدن..
و به حیرت زیستن..
و به کراهت رفتن..!!
وانگاه که این نظم وحشی
تو را از تکرار شدن می هراساند
و کودکانه در گریز از این جبر
به دوست داشته شدن خو میکنی...

و میدونی ندا ...
همیشه از خودم می پرسم..

((نمی دانم .. نمیدانم این طبیعت وحشی که عشق را رسیدن نو باخته ی دو دست از وهم ـ تنها باختن ـ معنی ـمیکند..و در این تکرار واژه هایمان به ما نیشخند می زند ...!آیا نمیداند که خود در اسارت قرنی برای زیستنمان چیزی جز تکرارهم گون چند نفس برایمان بر جای نذاشته..؟))

--------------
زیبا بود زیبا زیبا زیبا.....

ایمان و عطر یاس چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:59 ب.ظ http://yasesefideashegh.blogfa

سلام ندا
بزار جواب سوالهات رو بدم
اگه ضرورت نداشت به دنیا نمیومدیم
زیستن حیرت نیست بلکه اجبار است
بر عکس من رفتن رو با کراهت نمیدونم بلکه رفتن رو خیلی قشنگ میبینم رفتن پیش معبود اصلی

ابجی مراقب خودت باش
از یاسی خبری ندارم دارم دق میکنم
به امید دیدار

غلامرضا پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:41 ق.ظ http://www.vahmesabz.blogfa.com

حیات
غفلت رنگین
یک دقیقه حواست...........
..................
به همین بهانه بسنده کن
خدانگهدار

ورپریده پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:49 ق.ظ http://varparidan.blogfa.com

سلام ندا
خوبی خانم ؟؟؟؟؟؟؟؟
نمیدونم اما به ضرورت که به دنیا میایم اما فکر ننم همه به حیرت بهش نگاه کنن
یکی ممکنه تا یه مدت به حیرت نگاه کنه و بعد بفهمه و یکی هم ممکنه تا آخر بازی با حیرت بهش نگاه کنه
اما کراهت در پایان هم به خود آدم بستگی داره
ایشالله هیشکی به کراهت نره از این بازی
قربونت من آپیدم
بایییییییییییییییییییییییییییییییییییی

باران پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:29 ق.ظ http://www.aranbaran.blogfa.com

سلام نازنین
خوبی
ببخشید که دیر کردم
فقط یه چیزی می تونم بگم اگه بودن ما دست خودمون بود و به اختیار خودمون هیچ وقت نمی خواستیم که باشیم
و من خودم
اگه دست خودم بود همین الان به زندگیم خاتمه می دادم
چون به اختیار خودم به این دنیای نامردیها و ببخشید ها گندستان نیومدم
که بخوام با حیرت و با شکست هم زندگی کنم
که آخرشم با کراهت و زجر بمیرم
این دنیا فقط یه آخر خوب داره
اونم مرگه
چه خوبه که آدم مرگ با عزت داشته باشه
چیزی که کم پیش میاد
و به دست اووردنش خیلی سخته
مثل بدست اووردن یه زندگی خوب و ایده آل
مگه نه؟؟؟؟
عزیز ممنون که میای
نظراتت همه متینه
و برام با ارزشه
این پاراگراف اخری هم که تو نظراتم گذاشتی خیلی به دلم نشست
متشکرم
باران

یاسی پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:03 ق.ظ

سلام ندا جون
خانمی فدات شم که با محبتی این خواهر کوچکت رو ببخش بخدا در مقابل روح بلند تو خیلی کوچکم در مقابل مهربونیات
ندا جون شاید همه اینها درست باشه اما خیلیها هستن که با حسرت زندگی نمیکنن
وبه کراهت نمیرن
اما زندگیه دیگه
اگه کتاب شعر عصیان فروغ رو بخونی همین حرفها رو با گلایه از خدا پرسیده خیلی جالبه
خوب عزیز بازم بخاطر همه چیز ممنون
قربونت یاسی

یه دوست مرده پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:36 ق.ظ

سلام خوبی/// می خوایی بدونی من کیم .فکر کنم یه دیوونه آره دیوونه تو ندا چون اگه منو ببینی می شناسی فعلا ضرورتی نمیبینم بگم کیم .شاید یه روز بشناسی اونوقت میدونم کلی می خندی یعنی مسخرم می کنی مطمئنم پس بهتره به سر زدن و اینجا نوشتن قانع باشم .مراقب اون چشمای نازت باش چون من یکی عاشق اون چشام .تو که دختر شاد و سر زنده و شیطونی هستی نمی دونم چرا همه پستات دلگیره .ولی من دوست ئارم هر چند آدمو آتیش میزنه خوش به حال اونی که تو دوسش داشته باشی

من از شانه های خسته احساس می ترسم
که بار تار و پودم را
درون خاطرات ناب تابوتم
رها از خویش بگذارن
بیا تا باز برگردیم
به کوهستان خوابیدن
به آنجایی که در فصل جوانی ها
به تلخی زان گذر کردیم
تو مسرور از جوانی باش
غرق در شادی بی پروا
رهایم کن در این برهوت
که من تنهاترینم
تنهاترینممممممممممممممممممم

ندا ـ یه عاشق ـ پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:49 ب.ظ http://gnat.bolgfa.com

سلام
خوبی؟؟
خوشی؟؟
وبلاگه خیلی قشنگی داری.
امیدوارم موفق باشی.
خوشحال می شم اگه به کلبه ی کوچک من یه سر بزنی.
ندا

ابلیس پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:08 ب.ظ http://eblise-zamin.blogfa.com

سلام
حاله شما خیلی ممنونم که بم سر زدید مچکرم شما هم وبلاگه خوب و متفاوتی دارین واقعا عا لیه
مرسی

homan پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:26 ب.ظ http://www.homan-mah.blogfa.com


سلام

خوبی

ولادت حضرت مهدی نیمه شعبانو به شما و همه تبریک میگم

من آپ کردم خوشحال میشم سر بزنی

~~~~~~~~#~~~~~ منتظرم زود بیا###~##
~~~~~~~~##~~~~~~~~~~~~~##########
~~~~~~~~###~~~~~~~~~~~############
~~~~~~~###~دوســتــــت دارم~~############
~~~~~~~####~~~~~~~~#~~###~########
~~~~~~~~##~~~~~~~~~~##~###~~#####
~~~~~@@~~|~~~@@@~~~~~##~###~~~##
~~~~@#@@@@@@@@@@~~~~~##~######
~~~~@########@@@~~~~~~~##~#####
~~~~~########@@~~~~~~~~~##~####
~~~~~########@~~~~~~~~~~~##~###
~~~~~########@~~~~~~~~~~~~~#~##
~~~@@######@@@@~~~~~~~~~~~~
~@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*

معلم همچون شمعی است که می سوزد و هوا را آلوده می کند بیایید معلم ها را گاز سوز کنیم

*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*
چشمای نازنین تو مثل دریاست اجازه بده جورابمو توش بشورم!!!

*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*

می گریم در اشک هایم تو را می بینم اشک هایم را پاک می کنم کسی تو را نبیند

*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*

www.taranome-ashk.blogfa.com
اینم ادرس وبلاگ دوستم ماهانه شعرهای عاشقانه و داستانهای زیبا

علیرضا پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:28 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

با سلام
خوبین؟؟؟؟؟
در سوالت میگم
اشتباهی در کارنیست هر چه هست عبرت آموزیست
من دوباره به روزم و منتظر
در پناه حق
یا علی مدد

دربدرها پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:37 ب.ظ http://darbedarha.blogfa.com

سلام خوبی؟
خیلی خیلی قشنگ بود...
ولی رفتن کراهت نداره که؟؟؟؟
به ما هم سر بزن .... منتظر شما هستیم...

سید حمید پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:16 ب.ظ http://wwwabadancity67.blogfa.com

سلام ندا
خوبی خودت دیگه باید من و ببخشی باشه
به خدا نمیشد آخه من 7تا تجدیدی داشتم
اینترنت ممنوع بودم شرمندتم به خدا
باید ببخشید من دارم به علت اینکه خیلی درس خوندم (الکی کی خوند بابا) دارم میرم مشهد با دوستام اگه بین راه منظورم تو شهر های دیگه که توقف بلند مدت میکنیم کافی نت بود میام مزاحمت میشم
من و بخشیدی که آفرین من و ببخش به خدا تاقسیر ندارم از مطلبت خوشم امد ولی چند تا سوال دارم بعدن ازت می پرسم البته اگه ناراحت نمیشی من ۱۹ دارم میرم بابای

امیر پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:43 ب.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

سلام ندا جون
من امشب آپم و تا صبح منتظر حضور گرمت
[گل][گل][گل]عیدت مبارک عزیزم[گل][گل][گل]

امیر پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:13 ب.ظ http://amir1732002.blogfa.com/

سلام
قشنگ بود
کاش توی این دنیا ۳چیز نمی بود
مردن و پیری و تنگدستی
بهم سر بزن
منتظرم
بای

فرزاد جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:23 ق.ظ http://petti.blogsky.com

سلام ندا جون
درست که نیست
اجباری هم در کار نیست
اصلا کی یه همچین حرفی زده؟
مخالفم
ببخشیدا این نظر منه

احسان جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:37 ق.ظ

ندا جون سلام
ممنون از این همه فعالیت بسیارت در سر زدن به دوستانت .
در مورد اون نصیحتت بگم من واقعیت ها را می پذیرم و انسان منطقی هستم و البته رک و از واقعیت ناراحت و بیزار نیستم .

الیاس جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:38 ق.ظ http://ensanam_arezoost.mihanblog.com/

سلام بر ندای عزیز .همسفر خوب من
ممنون از نظراتت .
چشم خانومی . قول میدم که امیدوارانه تر بنویسم .
قول مردونه.
آپ جدید شما که از من ناامیدانه تر بود .
چرا؟؟؟؟؟ ها؟؟؟؟
حالا چی میگی؟؟؟؟؟؟؟
میای سر کوچه دعوا کنیم؟؟؟؟؟؟؟
شوخی
نظر من:
ببین به نظر من درسته که ما به اجبار به این دنیا اومدیم . اما به نظر من این اومدن ما یه فرصته . یه فرصتی برای ازمون الهی . و دنیا یک پلیه برای رسیدن به زندگانی جاوید .
پس باید خوب زندگی کنیم .
اصلا به فرض محال که دنیای بعد از مرگ وجود نداشته باشه . اما این باز دلیلی بر نا امیدی ما نمیشه و باید خوب زندگی کنیم و خاطرات خوشی از خودمون به جا بزاریم .
توکل به خدا

ایمان و عطر یاس جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:45 ق.ظ http://yasesefideashegh.blogfa

ابجی ندا سلام
شب شد و رفتم باز به ناکجای خودم
منم مثل خودت باید سر بزنم نمیشه
موفق و موید باشی

مهندس جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:46 ق.ظ http://deldareg84.blogfa.com

سلام ندا جون
دیگه سرت شلوغ شده به ما سر نمی زنی
منتظرتم راستی یه کاری کردم بیا و ببین
قسمت پیوندهارووووووووووووو
راستی اهنگت اصلا بالا نیومد
قربونت............

نگاه عشق جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:40 ق.ظ http://www.negahe-eshgh.blogfa.com

سلام
پیشاپیش میلاد با سعادات اباصالح المهدی (عج) را خدمت شما تبریک عرض می کنم....
در پناه خدا محفوظ باشید

بهار جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:11 ق.ظ http://www.salikenekoost.blogfa.com

سلام:
وبلاگ زیبایی داری در پناه حق موفق باشی!
((به منم سر بزن خوشحال میشم))

محسن جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:46 ب.ظ http://hana007.blogfa.com

اول از اینکه ب من سر زدی ممنون
دوم: از مهمون نوازیت
اماچرا فکر که اگه منو التماس کنی شاید من خودمو بگیرم نه عزیزم دل من از ین چیزا خیلی بزرگتره به امید دیدار مجدد

[ بدون نام ] جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:50 ب.ظ

شرمنده کی برد من یه کم مشکل داره تصیح میکنم:فکرـــکردی ـــکه ین :این

نمک جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:11 ب.ظ

سلام نمکدون.
خوبی؟
حرچی به من بگی حقمه.
یه مشکل اساسی برام پیش اومده که نتونستم بیام یا وقتی میومدم تو نبودی.
وبلاگم بطور کلی از بین رفته فقط صفحه اولشو میاره و نمیتونم برم پست جدید بزنم . یا نظر هم نمیشه توش نوشت
حسابی به هم ریختم تو هم از اینور هر چی دلت میخواد نثارم میکنی.
به میلت سر بزن

توپولی جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:42 ب.ظ http://topolii.blogfa.com

سلام به ندا خانوم..............
رسم روزگاره خانوم . از قدیم گفتن که ( آش نخورده و دهن سوخته )
ما که خودمون نمیخواستیم به دنیا بیاییم فقط به خاطر..........
ولی بی خیال حالا که اومدیم باید زندگی کنیم و امید به آینده داشته باشیم.

عید شما هم مبارک.
آرزومند آرزوهایت هستم
یا حق

مهم نیست جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:46 ب.ظ http://ashk6168.blogfa.com

وبلاگت جالب و زیبا
دستانم بوی گل می داد
مرا به جرم چیدن گل دستگیر کردند چرا نگفتند شاید گلی کاشته باشم.
منتظرم

از تبار درد جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:53 ب.ظ http://www.tandis-tanhaee.blogsky.com

سلام ندا
من بازم اومدم کافی نت
دوباره اولین کار این بود کمه یه سری به تو بزنم
منتظرم

امیر جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:09 ب.ظ http://amir1732002.blogfa.com/

سلام و سپاس بابت حضورت
خدایا داد از این دل داد از این دل*****که یکدم من نگشتم شاد از این دل
چو فردا داد خواهان داد خواهند*** بگویم صد هزاران داد از ایندل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد