این ابرهای سوخته سوگوار تابوت آفتاب را به کجا می برند ؟ این بادهای تشنه هار و حریص وار دنبال آبگون سراب کدام باغ پای حصارهای افق سینه می درند ؟ اکنون درخت لخت کویر پایان ناامیدی و آغاز خستگی کدامین مسافر است ؟
درست است... اما نه به کراهت رفتن... که با کرامت رفتن...
یه دوست مرده
چهارشنبه 15 شهریورماه سال 1385 ساعت 02:38 ب.ظ
به سوی نقطه ی روشن پرید به سوی نقطه ی روشن که در درون حبابش نشسته بود آنجا پرید حباب مانع بود پرید حباب محکم بود پرید کوفت تنش را به مانع محکم گداخته بود چراغ و شب سیاه بود سیاه
التماست نمی کنم هرگز گمان نکن که این واژه را در وادی آوازهای من خواهی شنید تنها می نویسم بیا بیا و لحظه یی کنار فانوس نفس های من آرام بگیر تو را به جان نفس های نرم کبوتران هره نشین بیا و امشب را بی واسطه ی سکسکه های گریه کنارم باش مگر چه می شود یکبار بی پوشش پرده ی باران تماشایت کنم ؟ هان؟ چه می شود ...؟ ندا جون سلام . از این که همیشه بهم سر می زنی ممنونم. من لینکت کردم البته اگه اجازه بدی . خوشحالم می کنی منم دوست خودت بدونی. هان ... چه می شود؟
امین
چهارشنبه 15 شهریورماه سال 1385 ساعت 03:53 ب.ظ
سلام ندا جون واقعا زیبا می نویسی موفق وپیروز باشید
رزا...
چهارشنبه 15 شهریورماه سال 1385 ساعت 05:34 ب.ظ
سلاممم ندا خانوم گل خوب هستی که سوالی پرسیدی که یه دنیا حرف داره ولی من میگم درخت باکره ، از روح صبح بار گرفت پرنده از رحم سبز او تولد یافت به سوی روزنه ی سرخ آفتاب شتافت خوشا پرنده که با روشنی برادر بود
میبوسمت عزیزم .فعلا
رزا...
چهارشنبه 15 شهریورماه سال 1385 ساعت 05:36 ب.ظ
بیا نازنین من بیا تا آخر دنیا را برویم به شرط جستن و یافتن چه !... غافل نشستن و در گذر عمر چشم بر گذار بستن فلسفه ای است بس ویرانگر همانا این درسی است از کتاب تجربه یا به عبارتی ترجمان لحظات به تألیف زمان این استاد اسطوره ای ! و دیگر ...هیچ
یه دوست مرده
چهارشنبه 15 شهریورماه سال 1385 ساعت 05:37 ب.ظ
برای من از دل شکسته نگو که دلی دارم شکسته تر از سکوت شکسته از درد شکسته از زخم شکسته از عشق شکسته از گناه شکسته از تنهایی بر خواهم داشت این تکه های تنهایی را و لباسی خواهم دوخت سپید از این همه سیاهی برای خودم توشه ای خواهم ساخت پر از محنت و رنج شاید خدا مرا بخشید شاید... ...
خودم(ندا)
چهارشنبه 15 شهریورماه سال 1385 ساعت 05:50 ب.ظ
شور عشق را کودک بازیگوشی می طلبد
دلواپسیهایش را دیوانگان زمانه بها نمی دهند و هر قطره اشکی بقطره بارانی می ماند
بهار....... لبریز از صفا و فرخندگی است چون غنچه های ناشکفته هجوم راز پنهان در سینه حقیقت گناهی ناکرده
یار........... در پس این بهار سری نهان است سر تو سر من
سلام ابجی جون ممنون که خبرم کردی اپ بسیار زیبایی بود عکس نی نی گذاشتی در مورد سوالت هم نه سر بزن منتظرتم راستی ایمیلتو بفرست اگه میشه تا اپ کردم خبرت کنم
نمی دانم که روزی خواهد آمد
که من تنهاتر از تنها بمیرم؟
در این کنج قفس زندان قلبم
مثال یک پرستو پر بگیرم؟
نمی دانم رسد روزی که دیگر
سر شادی از این دنیا بگیرم؟
ولی ای کاش در هنگامه ی مرگ سراغی از دلی تنها بگیرم
دنیایی که میگن همینه به اختیارت نیایی بعضی پیش آمدها را ندونی اختیار داشته باشی ولی نه برای هر کاری و گنگ موندن لذت زندگیه چون بعضی وقتها آدم بخودشم شک میکنه به آینه خوب دقت کردین دیدین چه حرفهایی می زنه همین
آیا درست است به ضرورت به دنیا آمدن.. و به حیرت زیستن.. و به کراهت رفتن..!! وانگاه که این نظم وحشی تو را از تکرار شدن می هراساند و کودکانه در گریز از این جبر به دوست داشته شدن خو میکنی...
و میدونی ندا ... همیشه از خودم می پرسم..
((نمی دانم .. نمیدانم این طبیعت وحشی که عشق را رسیدن نو باخته ی دو دست از وهم ـ تنها باختن ـ معنی ـمیکند..و در این تکرار واژه هایمان به ما نیشخند می زند ...!آیا نمیداند که خود در اسارت قرنی برای زیستنمان چیزی جز تکرارهم گون چند نفس برایمان بر جای نذاشته..؟))
سلام ندا بزار جواب سوالهات رو بدم اگه ضرورت نداشت به دنیا نمیومدیم زیستن حیرت نیست بلکه اجبار است بر عکس من رفتن رو با کراهت نمیدونم بلکه رفتن رو خیلی قشنگ میبینم رفتن پیش معبود اصلی
ابجی مراقب خودت باش از یاسی خبری ندارم دارم دق میکنم به امید دیدار
سلام ندا خوبی خانم ؟؟؟؟؟؟؟؟ نمیدونم اما به ضرورت که به دنیا میایم اما فکر ننم همه به حیرت بهش نگاه کنن یکی ممکنه تا یه مدت به حیرت نگاه کنه و بعد بفهمه و یکی هم ممکنه تا آخر بازی با حیرت بهش نگاه کنه اما کراهت در پایان هم به خود آدم بستگی داره ایشالله هیشکی به کراهت نره از این بازی قربونت من آپیدم بایییییییییییییییییییییییییییییییییییی
سلام نازنین خوبی ببخشید که دیر کردم فقط یه چیزی می تونم بگم اگه بودن ما دست خودمون بود و به اختیار خودمون هیچ وقت نمی خواستیم که باشیم و من خودم اگه دست خودم بود همین الان به زندگیم خاتمه می دادم چون به اختیار خودم به این دنیای نامردیها و ببخشید ها گندستان نیومدم که بخوام با حیرت و با شکست هم زندگی کنم که آخرشم با کراهت و زجر بمیرم این دنیا فقط یه آخر خوب داره اونم مرگه چه خوبه که آدم مرگ با عزت داشته باشه چیزی که کم پیش میاد و به دست اووردنش خیلی سخته مثل بدست اووردن یه زندگی خوب و ایده آل مگه نه؟؟؟؟ عزیز ممنون که میای نظراتت همه متینه و برام با ارزشه این پاراگراف اخری هم که تو نظراتم گذاشتی خیلی به دلم نشست متشکرم باران
یاسی
پنجشنبه 16 شهریورماه سال 1385 ساعت 08:03 ق.ظ
سلام ندا جون خانمی فدات شم که با محبتی این خواهر کوچکت رو ببخش بخدا در مقابل روح بلند تو خیلی کوچکم در مقابل مهربونیات ندا جون شاید همه اینها درست باشه اما خیلیها هستن که با حسرت زندگی نمیکنن وبه کراهت نمیرن اما زندگیه دیگه اگه کتاب شعر عصیان فروغ رو بخونی همین حرفها رو با گلایه از خدا پرسیده خیلی جالبه خوب عزیز بازم بخاطر همه چیز ممنون قربونت یاسی
یه دوست مرده
پنجشنبه 16 شهریورماه سال 1385 ساعت 10:36 ق.ظ
سلام خوبی/// می خوایی بدونی من کیم .فکر کنم یه دیوونه آره دیوونه تو ندا چون اگه منو ببینی می شناسی فعلا ضرورتی نمیبینم بگم کیم .شاید یه روز بشناسی اونوقت میدونم کلی می خندی یعنی مسخرم می کنی مطمئنم پس بهتره به سر زدن و اینجا نوشتن قانع باشم .مراقب اون چشمای نازت باش چون من یکی عاشق اون چشام .تو که دختر شاد و سر زنده و شیطونی هستی نمی دونم چرا همه پستات دلگیره .ولی من دوست ئارم هر چند آدمو آتیش میزنه خوش به حال اونی که تو دوسش داشته باشی
من از شانه های خسته احساس می ترسم که بار تار و پودم را درون خاطرات ناب تابوتم رها از خویش بگذارن بیا تا باز برگردیم به کوهستان خوابیدن به آنجایی که در فصل جوانی ها به تلخی زان گذر کردیم تو مسرور از جوانی باش غرق در شادی بی پروا رهایم کن در این برهوت که من تنهاترینم تنهاترینممممممممممممممممممم
سلام ندا خوبی خودت دیگه باید من و ببخشی باشه به خدا نمیشد آخه من 7تا تجدیدی داشتم اینترنت ممنوع بودم شرمندتم به خدا باید ببخشید من دارم به علت اینکه خیلی درس خوندم (الکی کی خوند بابا) دارم میرم مشهد با دوستام اگه بین راه منظورم تو شهر های دیگه که توقف بلند مدت میکنیم کافی نت بود میام مزاحمت میشم من و بخشیدی که آفرین من و ببخش به خدا تاقسیر ندارم از مطلبت خوشم امد ولی چند تا سوال دارم بعدن ازت می پرسم البته اگه ناراحت نمیشی من ۱۹ دارم میرم بابای
ندا جون سلام ممنون از این همه فعالیت بسیارت در سر زدن به دوستانت . در مورد اون نصیحتت بگم من واقعیت ها را می پذیرم و انسان منطقی هستم و البته رک و از واقعیت ناراحت و بیزار نیستم .
سلام بر ندای عزیز .همسفر خوب من ممنون از نظراتت . چشم خانومی . قول میدم که امیدوارانه تر بنویسم . قول مردونه. آپ جدید شما که از من ناامیدانه تر بود . چرا؟؟؟؟؟ ها؟؟؟؟ حالا چی میگی؟؟؟؟؟؟؟ میای سر کوچه دعوا کنیم؟؟؟؟؟؟؟ شوخی نظر من: ببین به نظر من درسته که ما به اجبار به این دنیا اومدیم . اما به نظر من این اومدن ما یه فرصته . یه فرصتی برای ازمون الهی . و دنیا یک پلیه برای رسیدن به زندگانی جاوید . پس باید خوب زندگی کنیم . اصلا به فرض محال که دنیای بعد از مرگ وجود نداشته باشه . اما این باز دلیلی بر نا امیدی ما نمیشه و باید خوب زندگی کنیم و خاطرات خوشی از خودمون به جا بزاریم . توکل به خدا
سلام ندا جون دیگه سرت شلوغ شده به ما سر نمی زنی منتظرتم راستی یه کاری کردم بیا و ببین قسمت پیوندهارووووووووووووو راستی اهنگت اصلا بالا نیومد قربونت............
اول از اینکه ب من سر زدی ممنون دوم: از مهمون نوازیت اماچرا فکر که اگه منو التماس کنی شاید من خودمو بگیرم نه عزیزم دل من از ین چیزا خیلی بزرگتره به امید دیدار مجدد
سلام نمکدون. خوبی؟ حرچی به من بگی حقمه. یه مشکل اساسی برام پیش اومده که نتونستم بیام یا وقتی میومدم تو نبودی. وبلاگم بطور کلی از بین رفته فقط صفحه اولشو میاره و نمیتونم برم پست جدید بزنم . یا نظر هم نمیشه توش نوشت حسابی به هم ریختم تو هم از اینور هر چی دلت میخواد نثارم میکنی. به میلت سر بزن
سلام به ندا خانوم.............. رسم روزگاره خانوم . از قدیم گفتن که ( آش نخورده و دهن سوخته ) ما که خودمون نمیخواستیم به دنیا بیاییم فقط به خاطر.......... ولی بی خیال حالا که اومدیم باید زندگی کنیم و امید به آینده داشته باشیم.
سلام و سپاس بابت حضورت خدایا داد از این دل داد از این دل*****که یکدم من نگشتم شاد از این دل چو فردا داد خواهان داد خواهند*** بگویم صد هزاران داد از ایندل
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
این ابرهای سوخته سوگوار
تابوت آفتاب را به کجا می برند ؟
این بادهای تشنه هار و حریص وار
دنبال آبگون سراب کدام باغ
پای حصارهای افق سینه می درند ؟
اکنون درخت لخت کویر
پایان ناامیدی
و آغاز خستگی کدامین مسافر است ؟
من از شما اجازه میخوام این یاداشت تازتونو بردارم با اجازه اگه بدین
سلام وبلاگ خوبی داری.موفق باشی
ما به خواست پدر و مادر راه به دنیا پیدا می کنیم . اما با گذشت سن باید به جرم به دنیا آمدن زندگی کنیم . و در آرزوی پایان این جهنم ، لحظه شماری .
درست است...
اما نه به کراهت رفتن...
که با کرامت رفتن...
به سوی نقطه ی روشن پرید
به سوی نقطه ی روشن
که در درون حبابش نشسته بود آنجا
پرید
حباب مانع بود
پرید
حباب محکم بود
پرید کوفت
تنش را به مانع محکم
گداخته بود چراغ
و شب
سیاه بود سیاه
التماست نمی کنم
هرگز گمان نکن که این واژه را
در وادی آوازهای من خواهی شنید
تنها می نویسم بیا
بیا و لحظه یی کنار فانوس نفس های من آرام بگیر
تو را به جان نفس های نرم کبوتران هره نشین
بیا و امشب را
بی واسطه ی سکسکه های گریه کنارم باش
مگر چه می شود
یکبار بی پوشش پرده ی باران تماشایت کنم ؟
هان؟
چه می شود ...؟
ندا جون سلام . از این که همیشه بهم سر می زنی ممنونم.
من لینکت کردم البته اگه اجازه بدی . خوشحالم می کنی منم دوست خودت بدونی.
هان ... چه می شود؟
سلام ندا جون
واقعا زیبا می نویسی موفق وپیروز باشید
سلاممم ندا خانوم گل خوب هستی که
سوالی پرسیدی که یه دنیا حرف داره ولی من میگم
درخت باکره ، از روح صبح بار
گرفت
پرنده از رحم سبز او تولد یافت
به سوی روزنه ی سرخ آفتاب شتافت
خوشا پرنده که با روشنی برادر بود
میبوسمت عزیزم .فعلا
بیا نازنین من
بیا تا آخر دنیا را برویم
به شرط جستن و یافتن
چه !...
غافل نشستن
و در گذر عمر
چشم بر گذار بستن
فلسفه ای است بس ویرانگر
همانا
این درسی است
از کتاب تجربه
یا به عبارتی ترجمان لحظات
به تألیف زمان
این استاد اسطوره ای !
و دیگر ...هیچ
برای من از دل شکسته نگو
که دلی دارم شکسته تر از سکوت
شکسته از درد
شکسته از زخم
شکسته از عشق
شکسته از گناه
شکسته از تنهایی
بر خواهم داشت این تکه های تنهایی را
و لباسی خواهم دوخت سپید از این همه سیاهی
برای خودم توشه ای خواهم ساخت پر از محنت و رنج
شاید خدا مرا بخشید
شاید... ...
شور عشق را
کودک بازیگوشی می طلبد
دلواپسیهایش را
دیوانگان زمانه بها نمی دهند
و هر قطره اشکی
بقطره بارانی می ماند
بهار.......
لبریز از صفا و فرخندگی است
چون غنچه های ناشکفته
هجوم راز پنهان در سینه
حقیقت گناهی ناکرده
یار...........
در پس این بهار
سری نهان است
سر تو
سر من
و مرگ....
پایان انتظار
شروعی دوباره
سلام ندا
خوبی
؟
چیه ؟دم از اومدنو رفتن میزنی ./؟
من که همیشه حرفم همین بوده ....تا بوده همین بوده
منتظرتم که باز بیای
سلام خانومی
خوبی؟؟
معنیش ناز بود
زود بیا پیشم
بای
سلام ابجی جون
ممنون که خبرم کردی
اپ بسیار زیبایی بود
عکس نی نی گذاشتی
در مورد سوالت هم
نه
سر بزن
منتظرتم
راستی ایمیلتو بفرست اگه میشه تا اپ کردم خبرت کنم
نمی دانم که روزی خواهد آمد
که من تنهاتر از تنها بمیرم؟
در این کنج قفس زندان قلبم
مثال یک پرستو پر بگیرم؟
نمی دانم رسد روزی که دیگر
سر شادی از این دنیا بگیرم؟
ولی ای کاش در هنگامه ی مرگ سراغی از دلی تنها بگیرم
سلام دوست خوبم !
ممنون که خبرم کردی ..
از واژگان پر معنایت هم ممنون ..بسیار استفاده کردم ...
منتظر آثاری زیباتر از شما ..
یا حق ..!
سلام ندا جان ..
ممنون خبرم کردی
بسیار زیبا و تفکر برانگیز بود
منتظر کارهای زیباترت ..
یا حق ..!
اااا! ببخشید ! فکر کردم نظرم فرستاده نشد !!
شرمنده !
آخر سر عکستون گذاشتی وب
جالبه
دنیایی که میگن همینه
به اختیارت نیایی
بعضی پیش آمدها را ندونی
اختیار داشته باشی ولی نه برای هر کاری
و گنگ موندن لذت زندگیه
چون بعضی وقتها آدم بخودشم شک میکنه
به آینه خوب دقت کردین
دیدین چه حرفهایی می زنه
همین
آیا درست است به ضرورت به دنیا آمدن..
و به حیرت زیستن..
و به کراهت رفتن..!!
وانگاه که این نظم وحشی
تو را از تکرار شدن می هراساند
و کودکانه در گریز از این جبر
به دوست داشته شدن خو میکنی...
و میدونی ندا ...
همیشه از خودم می پرسم..
((نمی دانم .. نمیدانم این طبیعت وحشی که عشق را رسیدن نو باخته ی دو دست از وهم ـ تنها باختن ـ معنی ـمیکند..و در این تکرار واژه هایمان به ما نیشخند می زند ...!آیا نمیداند که خود در اسارت قرنی برای زیستنمان چیزی جز تکرارهم گون چند نفس برایمان بر جای نذاشته..؟))
--------------
زیبا بود زیبا زیبا زیبا.....
سلام ندا
بزار جواب سوالهات رو بدم
اگه ضرورت نداشت به دنیا نمیومدیم
زیستن حیرت نیست بلکه اجبار است
بر عکس من رفتن رو با کراهت نمیدونم بلکه رفتن رو خیلی قشنگ میبینم رفتن پیش معبود اصلی
ابجی مراقب خودت باش
از یاسی خبری ندارم دارم دق میکنم
به امید دیدار
حیات
غفلت رنگین
یک دقیقه حواست...........
..................
به همین بهانه بسنده کن
خدانگهدار
سلام ندا
خوبی خانم ؟؟؟؟؟؟؟؟
نمیدونم اما به ضرورت که به دنیا میایم اما فکر ننم همه به حیرت بهش نگاه کنن
یکی ممکنه تا یه مدت به حیرت نگاه کنه و بعد بفهمه و یکی هم ممکنه تا آخر بازی با حیرت بهش نگاه کنه
اما کراهت در پایان هم به خود آدم بستگی داره
ایشالله هیشکی به کراهت نره از این بازی
قربونت من آپیدم
بایییییییییییییییییییییییییییییییییییی
سلام نازنین
خوبی
ببخشید که دیر کردم
فقط یه چیزی می تونم بگم اگه بودن ما دست خودمون بود و به اختیار خودمون هیچ وقت نمی خواستیم که باشیم
و من خودم
اگه دست خودم بود همین الان به زندگیم خاتمه می دادم
چون به اختیار خودم به این دنیای نامردیها و ببخشید ها گندستان نیومدم
که بخوام با حیرت و با شکست هم زندگی کنم
که آخرشم با کراهت و زجر بمیرم
این دنیا فقط یه آخر خوب داره
اونم مرگه
چه خوبه که آدم مرگ با عزت داشته باشه
چیزی که کم پیش میاد
و به دست اووردنش خیلی سخته
مثل بدست اووردن یه زندگی خوب و ایده آل
مگه نه؟؟؟؟
عزیز ممنون که میای
نظراتت همه متینه
و برام با ارزشه
این پاراگراف اخری هم که تو نظراتم گذاشتی خیلی به دلم نشست
متشکرم
باران
سلام ندا جون
خانمی فدات شم که با محبتی این خواهر کوچکت رو ببخش بخدا در مقابل روح بلند تو خیلی کوچکم در مقابل مهربونیات
ندا جون شاید همه اینها درست باشه اما خیلیها هستن که با حسرت زندگی نمیکنن
وبه کراهت نمیرن
اما زندگیه دیگه
اگه کتاب شعر عصیان فروغ رو بخونی همین حرفها رو با گلایه از خدا پرسیده خیلی جالبه
خوب عزیز بازم بخاطر همه چیز ممنون
قربونت یاسی
سلام خوبی/// می خوایی بدونی من کیم .فکر کنم یه دیوونه آره دیوونه تو ندا چون اگه منو ببینی می شناسی فعلا ضرورتی نمیبینم بگم کیم .شاید یه روز بشناسی اونوقت میدونم کلی می خندی یعنی مسخرم می کنی مطمئنم پس بهتره به سر زدن و اینجا نوشتن قانع باشم .مراقب اون چشمای نازت باش چون من یکی عاشق اون چشام .تو که دختر شاد و سر زنده و شیطونی هستی نمی دونم چرا همه پستات دلگیره .ولی من دوست ئارم هر چند آدمو آتیش میزنه خوش به حال اونی که تو دوسش داشته باشی
من از شانه های خسته احساس می ترسم
که بار تار و پودم را
درون خاطرات ناب تابوتم
رها از خویش بگذارن
بیا تا باز برگردیم
به کوهستان خوابیدن
به آنجایی که در فصل جوانی ها
به تلخی زان گذر کردیم
تو مسرور از جوانی باش
غرق در شادی بی پروا
رهایم کن در این برهوت
که من تنهاترینم
تنهاترینممممممممممممممممممم
سلام
خوبی؟؟
خوشی؟؟
وبلاگه خیلی قشنگی داری.
امیدوارم موفق باشی.
خوشحال می شم اگه به کلبه ی کوچک من یه سر بزنی.
ندا
سلام
حاله شما خیلی ممنونم که بم سر زدید مچکرم شما هم وبلاگه خوب و متفاوتی دارین واقعا عا لیه
مرسی
سلام
خوبی
ولادت حضرت مهدی نیمه شعبانو به شما و همه تبریک میگم
من آپ کردم خوشحال میشم سر بزنی
~~~~~~~~#~~~~~ منتظرم زود بیا###~##
~~~~~~~~##~~~~~~~~~~~~~##########
~~~~~~~~###~~~~~~~~~~~############
~~~~~~~###~دوســتــــت دارم~~############
~~~~~~~####~~~~~~~~#~~###~########
~~~~~~~~##~~~~~~~~~~##~###~~#####
~~~~~@@~~|~~~@@@~~~~~##~###~~~##
~~~~@#@@@@@@@@@@~~~~~##~######
~~~~@########@@@~~~~~~~##~#####
~~~~~########@@~~~~~~~~~##~####
~~~~~########@~~~~~~~~~~~##~###
~~~~~########@~~~~~~~~~~~~~#~##
~~~@@######@@@@~~~~~~~~~~~~
~@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*
معلم همچون شمعی است که می سوزد و هوا را آلوده می کند بیایید معلم ها را گاز سوز کنیم
*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*
چشمای نازنین تو مثل دریاست اجازه بده جورابمو توش بشورم!!!
*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*
می گریم در اشک هایم تو را می بینم اشک هایم را پاک می کنم کسی تو را نبیند
*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*
www.taranome-ashk.blogfa.com
اینم ادرس وبلاگ دوستم ماهانه شعرهای عاشقانه و داستانهای زیبا
با سلام
خوبین؟؟؟؟؟
در سوالت میگم
اشتباهی در کارنیست هر چه هست عبرت آموزیست
من دوباره به روزم و منتظر
در پناه حق
یا علی مدد
سلام خوبی؟
خیلی خیلی قشنگ بود...
ولی رفتن کراهت نداره که؟؟؟؟
به ما هم سر بزن .... منتظر شما هستیم...
سلام ندا
خوبی خودت دیگه باید من و ببخشی باشه
به خدا نمیشد آخه من 7تا تجدیدی داشتم
اینترنت ممنوع بودم شرمندتم به خدا
باید ببخشید من دارم به علت اینکه خیلی درس خوندم (الکی کی خوند بابا) دارم میرم مشهد با دوستام اگه بین راه منظورم تو شهر های دیگه که توقف بلند مدت میکنیم کافی نت بود میام مزاحمت میشم
من و بخشیدی که آفرین من و ببخش به خدا تاقسیر ندارم از مطلبت خوشم امد ولی چند تا سوال دارم بعدن ازت می پرسم البته اگه ناراحت نمیشی من ۱۹ دارم میرم بابای
سلام ندا جون
من امشب آپم و تا صبح منتظر حضور گرمت
[گل][گل][گل]عیدت مبارک عزیزم[گل][گل][گل]
سلام
قشنگ بود
کاش توی این دنیا ۳چیز نمی بود
مردن و پیری و تنگدستی
بهم سر بزن
منتظرم
بای
سلام ندا جون
درست که نیست
اجباری هم در کار نیست
اصلا کی یه همچین حرفی زده؟
مخالفم
ببخشیدا این نظر منه
ندا جون سلام
ممنون از این همه فعالیت بسیارت در سر زدن به دوستانت .
در مورد اون نصیحتت بگم من واقعیت ها را می پذیرم و انسان منطقی هستم و البته رک و از واقعیت ناراحت و بیزار نیستم .
سلام بر ندای عزیز .همسفر خوب من
ممنون از نظراتت .
چشم خانومی . قول میدم که امیدوارانه تر بنویسم .
قول مردونه.
آپ جدید شما که از من ناامیدانه تر بود .
چرا؟؟؟؟؟ ها؟؟؟؟
حالا چی میگی؟؟؟؟؟؟؟
میای سر کوچه دعوا کنیم؟؟؟؟؟؟؟
شوخی
نظر من:
ببین به نظر من درسته که ما به اجبار به این دنیا اومدیم . اما به نظر من این اومدن ما یه فرصته . یه فرصتی برای ازمون الهی . و دنیا یک پلیه برای رسیدن به زندگانی جاوید .
پس باید خوب زندگی کنیم .
اصلا به فرض محال که دنیای بعد از مرگ وجود نداشته باشه . اما این باز دلیلی بر نا امیدی ما نمیشه و باید خوب زندگی کنیم و خاطرات خوشی از خودمون به جا بزاریم .
توکل به خدا
ابجی ندا سلام
شب شد و رفتم باز به ناکجای خودم
منم مثل خودت باید سر بزنم نمیشه
موفق و موید باشی
سلام ندا جون
دیگه سرت شلوغ شده به ما سر نمی زنی
منتظرتم راستی یه کاری کردم بیا و ببین
قسمت پیوندهارووووووووووووو
راستی اهنگت اصلا بالا نیومد
قربونت............
سلام
پیشاپیش میلاد با سعادات اباصالح المهدی (عج) را خدمت شما تبریک عرض می کنم....
در پناه خدا محفوظ باشید
سلام:
وبلاگ زیبایی داری در پناه حق موفق باشی!
((به منم سر بزن خوشحال میشم))
اول از اینکه ب من سر زدی ممنون
دوم: از مهمون نوازیت
اماچرا فکر که اگه منو التماس کنی شاید من خودمو بگیرم نه عزیزم دل من از ین چیزا خیلی بزرگتره به امید دیدار مجدد
شرمنده کی برد من یه کم مشکل داره تصیح میکنم:فکرـــکردی ـــکه ین :این
سلام نمکدون.
خوبی؟
حرچی به من بگی حقمه.
یه مشکل اساسی برام پیش اومده که نتونستم بیام یا وقتی میومدم تو نبودی.
وبلاگم بطور کلی از بین رفته فقط صفحه اولشو میاره و نمیتونم برم پست جدید بزنم . یا نظر هم نمیشه توش نوشت
حسابی به هم ریختم تو هم از اینور هر چی دلت میخواد نثارم میکنی.
به میلت سر بزن
سلام به ندا خانوم..............
رسم روزگاره خانوم . از قدیم گفتن که ( آش نخورده و دهن سوخته )
ما که خودمون نمیخواستیم به دنیا بیاییم فقط به خاطر..........
ولی بی خیال حالا که اومدیم باید زندگی کنیم و امید به آینده داشته باشیم.
عید شما هم مبارک.
آرزومند آرزوهایت هستم
یا حق
وبلاگت جالب و زیبا
دستانم بوی گل می داد
مرا به جرم چیدن گل دستگیر کردند چرا نگفتند شاید گلی کاشته باشم.
منتظرم
سلام ندا
من بازم اومدم کافی نت
دوباره اولین کار این بود کمه یه سری به تو بزنم
منتظرم
سلام و سپاس بابت حضورت
خدایا داد از این دل داد از این دل*****که یکدم من نگشتم شاد از این دل
چو فردا داد خواهان داد خواهند*** بگویم صد هزاران داد از ایندل