حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

اولین حکایت من ...

شنیدیم اول هر حکایتی یکی بود یکی نبود

بعد اون غیر خدا هیچ کی تو این دنیا نبود

اومدم قصه بگم ...قصه پر غصه بگم

یا که کمی... از خوشی و خنده بگم

یادش به خیر یه روزی بود دلا پر از مهر و صفا

یادش به خیر یه روزی بود غما گریزون از دلا

مادر بزرگ قصه می گفت شنگول و منگول و می گفت

پدر بزرگ ناز می کشید همش میگفت آی غنچه ها

چه زود گذشت بچگی ها بزرگ شدیم چه بی صدا

تموم شد اون دلخوشی ها ناز و ادا مهر و صفا

قصه های مادر بزرگ دیگه خریدار نداره

مهر و صفا عشق و وفا گرمی بازار نداره

حالا دیگه قصه هامون همش شده دلتنگی ها

دوستی هامون تموم شده رفاقتا چه بی صفا

وقتی میگم یادش به خیر بغضم میگیره بی صدا

می خوام که فریاد بزنم اما نمیشه بی صدا

می خوام بگم گذشتمون قصه نبود خواب نبود

داد میزنم کو اون روزا یکی بگه چی شد خدا

قسم هامون دروغیه رفاقتا زبونیه آخه چرااااا

بیایین بازم یکی بشیم مثل قدیم سبک بشیم

دور بریزیم کینه هارو دلا رو صیقلی بدیم

راه بدیم مهر و وفا بیاد دوباره تو دلا

اونوقت منم داد میزنم حکایتام همش صفا

دلا شده چه بی ریا غما گریزون از دلا

اونوقت که بهم میگین بازم ندا قصه بگو

قصه دل قصه عشق قصه پر خنده بگو

پس ای خدا رحمی بکن به این دلای با صفا

همه با هم یکی بشیم ... غمی نمونه تودلا

آمیننننننن

نظرات 30 + ارسال نظر
امین شنبه 3 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:47 ب.ظ http://atishbazi.blogfa.com/

سلام ندا جون
خوشگل نوشته بودی
قلم نازی داری
منم به روزم
بیا پیشم

امین شنبه 3 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:48 ب.ظ http://atishbazi.blogfa.com/

آخ یادم رفت بگم اول!!!!!!!!!!!!!!!!!

سردار شمس آوری شنبه 3 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:29 ب.ظ http://www.sardar1.blogfa.com

سلام ندای عزیز ... طبق معمول حس قوی و زیبایی داری ... ولی ای خدا ... چند هزار بار بگم یکم هم روی این وزن و قافیه کار کن ... این طوری کارات بیشتر تو دید همه قرار می گیره ...
موفق باشی ...
یکی بود
یکی نبود
زیر گنبد کبود
غیر خدا هیچ کی نبود
نه ترانه ... نه سرود
...

یلدا شنبه 3 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:51 ب.ظ http://www.yalda-224.blogfa.com

سلاااااااااااااااام ندا جونم خوبی؟؟؟؟؟؟
ممنونم که به من سر زدی و خبرم کردی خوشحال شدم
بازم مثل همیشه ندا جون برنده میشه
عالی بود
موفق باشی
یا حق

حبیب شنبه 3 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:54 ب.ظ http://habib.Co.SR

سلاممم ندا جوون
خووبی؟؟
بابا ایول
خیلی مطلبت باحال بوود
بازم به من سر بزن
منتظرتم
یا حق

darvish شنبه 3 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:12 ب.ظ http://darvish58.blogfa.com

آمین یا رب العالمین
آفرین بچه
خوشم اومد
بسییییییییییییار زیبا بود
موفق باشی

غلامرضا شنبه 3 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:22 ب.ظ http://www.vahmesabz.blogfa.com

سلام دوست من
به یاد قدیما افتادم . خونه مادر بزرگ جمع میشدیم و........یادش به خیر
شعر رو خودت سرودی؟
امشب قسمت بعدی واکنش پست میشه
خدانگهدار

مریم یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:43 ق.ظ http://maryam691.blogfa.com/

اولین باره میام اینجا !
خوب بود بازم میام!

رضا یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:49 ق.ظ http://www.khalvat-e-man.blogfa.com

سلام ندا جون
گل گفتی
یادش بخیر اون روزا که ...
دلم گرفت ندا خانوم
باز هم میگم گل گفتی

i LovE yoU

رضا یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:02 ق.ظ http://khalvat-e-man.blogfa.com

باز هم سلام

"وقتی به آسمون نگاه میکنی ... دوست داری کدوم ستاره ماله تو باشه !؟!؟!؟! همیشه به اونی که کم نور تره قانع باش چون اون که از همه پر نور تره رو همه دارن نگاه میکنن"

i LovE yoU

دل خاکی یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:31 ق.ظ http://ali-tanhaa.blogfa.com

سلام ندا جون
خوبی خوشی سلامتی
ندا تو که کلی طرفدار داری . ببین چند ساعته چقدر نظر دادن !
دیگه لازم نیست از مطالبت تعریف کنم خودت نظر منو می دونی . فقط چون بهت قول داده بودم یه نظر دو متری بدم اومد . حالا هم سر حرفم هستم اینم یه نظر دو متری .
1
.
.
.
.
5
.
.
.
.
10
.
.
.
.
15
.
.
.
.
20
.
.
.
.
25
.
.
.
.
30
.
.
.
.
35
.
.
.
.
40
.
.
.
.
45
.
.
.
.
50
.
.
.
.
55
.
.
.
.
60
.
.
.
.
65
.
.
.
.
70
.
.
.
.
75
.
.
.
.
80
.
.
.
.
85
.
.
.
.
90
.
.
.
.
95
.
.
.
.
100
.
.
.
.
105
.
.
.
.
110
.
.
.
.
115
.
.
.
.
120
.
.
.
.
125
.
.
.
.
130
.
.
.
.
135
.
.
.
.
140
.
.
.
.
145
.
.
.
.
150
.
.
.
.
155
.
.
.
.
160
.
.
.
.
165
.
.
.
.
170
.
.
.
.
175
.
.
.
.
180
.
.
.
.
185
.
.
.
.
190
.
.
.
.
195
.
.
.
.
200

خب اینم یه نظر دو متری ! دیدی سر حرف موندم . ضمنا من آپم و برات دو عکس با حال فرستادم ( ایمیل زدم ) البته بدون ویروس .

ندا خانوم می دونی یه تجربه توی این بیست سال بدست اوردم که اونم اینه که بزرگترین غمها رو می تونی توی دل شاد ترین افراد ببینی . این جور آدمها عادت ندارند از غمهاشون حرف بزنند و اطرافبان اون فکر می کنند توی زندگی هیچ غمی نداره ولی این طور نیست .

فعلا خداحافظ

بازم به من سر بزن .

یاسی وایمانش یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:44 ق.ظ http://yasesefideashegh.blogfa.com

سلام ندا جون
فدات خانمی خیلی زیبا نوشتی واقعا چه روزایی بود کنار مادر بزرگ نشستن وگوش به قصه های رویایش دادن حالا هیچ مادر بزرگی برای نوش قصه نمیگه حیف
ندا راستی شاید وب رو تعطیل کنم عزیز میدونی ایمان که نیست منم دستو دلم نمیره تنها بگردونم اون بود که به وبلاگم صفا میداد اخه رفت سربازی اما ندا دلم از این گرفته که یه خدافظی باهم نکردیم اخه ایمان همیشه از خدافظی بدش میومد نمیدونم دلم اینقدر گرفته که نگو چطوری طاقت بیارم برام دعا کن خانمی
قربونت برم یاسی

محمد یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:14 ق.ظ http://www.arezoobarani.mihanblog.com/


سلام ابجی جون خودم ندا
خوبی عزیزم
اپ بسیار زیبایی بود(آمین)
ممنون خبر کردی
باز هم ممنون که منو تنها نمی ذاری
باز هم بیا پیشم
منتظرتم

******
وقتی کوچیک بودیم دلمون بزرگ بود ولی حالا که بزرگ شدیم بیشتر دلتنگیم ............کاش کوچیک می موندیم تا حرفامون رو از نگاهمون بفهمن نه حالا که بزرگ شدیم و فریاد هم که می زنیم باز کسی حرفمون رو نمی فهمه
(اپ کردی خبر کن)

topoli یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:49 ق.ظ http://topolii.blogfa.com

سلام خوفی
هر روز بهتر از دیروز مینویسی بابا دست خوش
راستش این درسو مشق به قول داداشیم منو کشته.
زیاد نمیتونم باشم برم سراغ درسها
ساد باشی عزیز
یا حق

از تبار درد یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:49 ق.ظ http://www.tandis-tanhaee.blogsky.com

سلام ندا خانوم
ممنونم که بهم سر زدین
منم از همین جا یه آآآآآآآآآآآآآآآآآآمین بلند میگم

یلدا یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:51 ق.ظ http://www.yalda-224.blogfa.com

سلام ندا جونم حالت خوبه؟
اومدم بهت بگم که آپ کردم دوست داشتی تشریف بیارین خوشحال میشم
یا حق

علی یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:12 ب.ظ http://www.centermusic.blogfa.com

سلام ندا
چطوری ؟‌
چرا پیش من نمیای ؟
آپم بدو بیا
منتظرم

هم و ها یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:40 ب.ظ http://gozargahh.blogsky.com/

سلام ندا جان
ممنون که خبرم کردی
شعر قشنگی بود یادش بخیر بچگیامون

و ای کاش خدا رحمی به ما بکنه و غم تو دل هیچکس نمونه

پس ای خدا رحمی بکن به این دلای با صفا

همه با هم یکی بشیم ... غمی نمونه تودلا

black یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:58 ب.ظ

سلام...
بذار اول مشکلی که همه تو اومدن به این وبلاگ رو دارن حل کنم...
اول که نه.........!۱۰....شاید هم ۲۰......اصلا یادم نیست...!
بی خیال هر چندمی که شدم...!
خوب در مورد نوشته باید بگم که....مثل قبلی و قبلی ها بود...!
تا حدودی سجع(با کمی اشتباه) البته امیدوارم آنقدر بنویسی که دستت روان بشه....!
یک سوال...چرا همیشه تو نوشتهات.....حسرت گذشته رو می خوری....!؟
good job

اشکان یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:20 ب.ظ http://black3.blogfa.com

سلام ندا
خوبی
ترکوندی با سبک جدید
ولی خوب بود
من آپم بیا
و به ما سر بزن

اهورا یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:32 ب.ظ http://www.khalvatgahetanhayi.blogfa.com

سلام ندا جون خوبی بابا دمت گرم خیلی وبلاگه قشنگی داری هم شاده هم خودت شادی از اونجا فهمیدم که گفته بودی دوست داری عاشقانه زندگی کنی موفق باشی بای

پوریا یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:30 ب.ظ http://khamoshi.blogfa.com/

سلام
خوبین
کاش هیچ وقتی این نظر ووو نداده بودی
چون به این باور رسیدم که هممون برا کارایی که انجام میدیم توقع داریم طرف مقابل هم یه کار خوب در حق ما بکنه
چه زود مننت گذاشتین سرمون برا دوبار پی در پی اومدن شاید نظرهای دیگرو نخوندی که اینجوری تند رفتی من قادر نبودم به شما جواب بدم و این نشان از بی معرفتی من نسبت به دوستانم نبود
خودتون میدونین که قبل از این من اولین نفرایی بودم که به شما سر میزدمو جملات بی منطقمو به نام نظر تو قسمت نظرات همتون مینوشتم اما ایندفعه فرق میکرد نمیشدم کاریش کرد و از شما هم به خاطر دلواپسیتون نسبت به من ممنونم و اما حالا که جملاتو مینویسم از خودم بدم میاد به این خاطر که ...
اما من همه ی دوستامو دوست دارم چه برسه به شما که عزیزترین این دوستام هم باشی کسی که منو هیچ وقت فراموش نکرد و فراموشم نمیکنه
اما باور کن این نیومدنها قطر ه ای از دوست داشتن منو نسبت به شما ها کم نمیکنه بلکه شاید زیاد تر هم کرده اینو جایی ننوشتم ولی برا شما مینویسم نظرات شما رو برام مینوشتند و میاوردند و من وقتی میخوندم پر هیجان پر امید میشدم چون میدیدم هنوزم کساسس هستند که دل نگران من میشن اما وقتی هم آپ کردم راست میگین نتونستم خبرتون کنم آخه میترسیدم بگبن اومد خبر آپ کردنشو بده و بگین تا حالا کجا بودبن برا همین به هیچ کسم خبر ندادم و از این بابت هم معذرت میخوام
موفق باشین
یکی چون من بی پروا

میکشد چنگ بر دیوار ها

یکی چون تو بی ترحم

میبرد گلوی مردم

یکی چون من عاشقی سرمست

یکی چون تو مرده پرست

من از بامداد و آغاز میگویم

تو از شب و کشتار و پایان

تقدیر جای ما را نشان داد در پایان

که آغاز تو بودن بود و..

پایان ما برای بو ...

بهمن محمدزاده یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:58 ب.ظ http://bahman809.persianblog.com

سلام
شعر طولانی و پرحسرتت رو خوندم ... موفق باشی
یا علی

مرموز یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:37 ب.ظ http://www.marmooz.blogsky.com

سامان (من سر چشمه ی اشکم) یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:01 ب.ظ http://YASH.blogsky.com

سلام ندا نیستس کجایی
ای ول تو آخرش می شی یه چیزی
نگاهم کرد و پنداشتم دوستم دارد. نگاهم کرد، در نگاهش هزاران شوق عشق را خواندم. نگاهم کرد، دل به او بستم. نگاهم کرد، اما بعدها فهمیدم که فقط نگاهم میکرد!
موفق باشی........

[ بدون نام ] دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:58 ق.ظ

"یک و یک"
زمان می میرد امشب
در دل رگهای
یک خسته
شکست سایه در
زیر درختانی
که بنشسته ست
بر آنها یکی
شاهین پر بسته
بپر شاهین
و نقش سبز
یک پرواز را
اینجا تماشا کن
اگر دیدی
هجوم و
غارت و
درد و
مصیبت را توحاشا کن
اگر دیدی محبتها همه
سردند و پوشالی
عواطف مات و تو خالی
شکمها گشنه،
پاها خسته ،
دلها غرق بی حالی
اگر دیدی عدالت
مثله می گردد
بدست عدل فرمایان
زمین می پوسد و
احساس می میرد
جهان گریان
اگر دیدی خطوطی کج
در اوج آسمانها
غرق پیکارند
درختان بلند سبز اما
خشک و بی بارند
کبوترهای بام شهر
بی پرواز و بی کارند
ستگمر می خروشد باد
غم سر می کشد
در خانه مظلوم
و بر دیوار می کوبد
و عشق امروز از سطر
دل احساسهای ما
غبار غم نمی روبد
مشو غمگین و
این نامردیها را فقط
تنها تماشا کن
ولی در اوج بی زاری
تمامش را تو حاشا کن
اگر دیدی زور و زر
تمام هستی و هویت و
فریاد انسان است
و قلب پاک وبی آلایش
اما فاقد
زور و زر و میدان
مداما می زند فریاد ،
که او هم گرچه نا آباد
انسان است
اگر دیدی کسی محکوم
میگردد به نابودی
به جرم فقر و ناداری
میان قار قار مشکی و
سرد کلاغان
"غرق بی عاری"
ازآن شاعر تو یادی کن
که روزی گفت:
"یک با یک برابر نیست "

سلام
خوبین؟
وبلاگ زیبایی دارین
یه حق دوست من


TaNzAd دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:19 ق.ظ http://tanzad.blogfa.com

اول کلام:
سلام...
می شه فهمید که این سبک کاملا مال خودته و تا به حال کسی ازش استفاده نکرده...
من که تا به حال ندیده بودم...
البته یه چیزایی خوندم...
اما این طوری نبود...
شبیه بود...
...
مثل اینکه به صفا خیلی علاقه داری...
خوب حقم داری...
منم دوست دارم...
اما تکرار یک قافیه به طور مکرر در یک شعر نشان از چیز دیگه ایه...
نه تاکید بر یک مسئله...

(وقتی میگم یادش به خیر بغضم میگیره بی صدا

می خوام که فریاد بزنم اما نمیشه بی صدا)

هنوز نقش کلمه ی " بی صدا" برام مشخص نشده...
قافیه یا ردیف...؟
فکر نکنم هیچ کدوم باشه...
...
به هر حال...
صبح که خوندم شعرو یه خورده تو فکر رفتم...
حالا هم که ۱-۲ مونده که باز هم صبح بشه...
اومدم و نظراتم رو ابلاغ می کنم...
شعرتو هم نوشتم...
ولی باز به سبک خودت...
اگه اشتباهی بود...
ببخشید...
یاد می گیرم...

شنیدیم اول هر حکایتی یکی بود یکی نبود
ترانه های بعضیا اول هر قصه نبود...
بعد اون غیر خدا هیچ کی تو این دنیا نبود
قصه ها هدف نداشت، قصه ها با وفا نبود...
اومدم قصه بگم قصه ی پر غصه بگم
خودم نمی دونم چرا خنده رو آهسته می گم...!
یادش به خیر یه روزی بود دلا پر از مهر و صفا
اما حالا به جای مهر شده پر از ننگ و ریا...
یادش به خیر یه روزی بود غما گریزون از دلا
اما حالا پر شده این غما تو خونه های ما...
مادر بزرگ قصه می گفت شنگول و منگول و می گفت
کاشکی می شد به جای اون قصه ی مجنون و می گفت...
پدر بزرگ ناز می کشید همش می گفت آی غنچه ها
نمی دونست ما همونیم...! همون بچه ی بی وفا...
چه زود گذشت بچگی ها بزرگ شدیم چه بی صدا
فهمیدی اصلا چی شده...؟ من و تو حالا شدیم "ما"
حالا دیگه جدی بودن اون همه شوخی و ادا...
قصه های مادر بزرگ دیگه خریدار نداره
کلاغ توی قصه ها گرمی بازار نداره...
بیاین بازم مثل قدیم غمارو به درک بدیم...
غصه های دلارو به قلبای پر ترک بدیم...
"هر چی رو هستش ببینیم" دروغ نگیم به چشمامون...
علاقه رو زیاد کنیم شک نکنیم به این و اون...
چه خوب می شد رحمی بشه به این دلای با صفا
شاید که آدم بمونیم ماها بنده های خدا...!





علی دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:15 ق.ظ http://www.centermusic.blogfa.com/

سلام چطوری تو
مرسی که اومدی
بیا امروز جشن داریم
قربانت

علی دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:24 ب.ظ

سلام نمکدون.
خوبی که؟
بازم با احساس و زیبا نوشتی.
حالا دیگه قصه هامون همش شده دلتنگی ها

دوستی هامون تموم شده رفاقتا چه بی صفا
منتظر بعدیا هستم.

پدرام دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:52 ب.ظ http://www.p-sh.blogfa.com

سلام خوبی؟؟؟
ممنونم که پیشم اومدی
من الان خستم
ولی بعدا زود میام پیشت
مواظب خودت باش
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد